۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

آن یک جو غیرت را چه کردیم ؟!








عده ای اشتباها ، بی بندوباری را آزادی نامگذاری می کنند ؛ بعضی ها هم عکس آن عمل نموده و در مورد آزادی های فردی بسیار سختگیر هستند . نه آن خوب است و نه این ، نه آن منطقی می باشد و نه این ؛ هر کاری و هر چیزی باید دارای اعتدال باشد و افراد در حالت میانه روی به آن بپردازند .

یکی از ویژگی های برجسته مردم میهن ما دردوران قدیم ، غیرتمند بودن آنها ، نسبت به همه مسائل خود ، خانواده هایشان ، و حتی اهالی محلی که در آنجا سکونت داشتند بود . برای آنها هیچگاه راحت و تحمل کردنی نبود ؛ که در محله شان فرد یا افرادی سر بی شام بر زمین بگذارند ؛ یا برای یکی از خانواده های آن محله ، مشکلات معنوی پیش بیاید و آنها برای کمک به آن هم محلی های گرفتار خودشان اقدامی نکنند !

اگر خانواده ای قصد شوهر دادن دخترشان ، ویا زن گرفتن برای پسرشان را داشتند ؟ ولی به سبب مشکلات مادی و تنگ دستی ، نمی توانستند به تنهائی از پس آن بر بیایند ؛ معتمدین محلی با کمک اهالی خیّری که می شناختند ؛ بدون تظاهر کردن به کمک نمودن به آن نیازمندان ، دور از چشم و آگاهی دیگران ، به موقع دست آنها را می گرفتند و از مخمصه ای که در آن قرار داشتند نجاتشان می دادند .

اگر فردی که تنها زندگی می کرد بیمار می شد ، و کسی را برای پرستاری نداشت ؟ بعضی از اهالی محل به داد آن افراد تنها و بی کس می رسیدند ؛ و به آنان یاری می رساندند . خلاصه در بیشتر مواقع ، مردم آن دوران برای یکدیگر خیرخواهی های منطقی را می نمودند ؛ و به حل نمودن مشکلات مادی و معنوی همدیگر می کوشیدند .

در اثر حضور همین فرهنگ شایسته در میان آحاد ملت ایران ، مسأله اعتماد داشتن به قول و قرارها نیزبسیار حائز اهمیت بود . تا جائی که یک تار موی سبیل مرد ، که به طرف معامله یا معاهده اش می داد ؛ ارزش بسیار زیادی را داشت ؛ و از جایگاه والائی در میان همگان برخوردار بود .

واژه " ناموس " فقط متعلق به یک فرد نبود ؛ بلکه ناموس یک نفر ، ناموس بقیه نیز به شمار می آمد ؛ و مردم مراقب ناموسهای دیگران هم بودند تا درون اجتماع گزندی نبینند . از اینرو و به جهت همان اعتمادی که در میان مردم رایج بود ؛ مردان خانواده که گاهی ناگزیر به رفتن به سفرهای دور و درازی می شدند ؛ با طیب خاطر خانواده شان را به دیگران می سپردند و با خیال آسوده می رفتند و بر می گشتند .

البته از آنجائی که درون هر اجتماعی ، بیماران روانی و افراد سادیسم دار هم وجود داشتند و دارند ؛ گاهی ( البته به ندرت ) اتفاقات سوئی هم رخ می دادند ؛ و موارد یاد شده در بالا را کم خاصیت می کردند . اگر هم چنین موارد نادری اتفاق می افتادند ؟ باز هم حضور همان افراد غیرتمند در جامعه ، وسیله ای برای رتق و فتق امور می گشتند و کاستی ها را جبران می نمودند .

اما ..... اما " آمد به سرم از آنچه می ترسیدم  " ؛ با روی کار آمدن رژیم منفور اسلامی در میهنمان ، با آنکه چنین به نظر می رسد که ظاهر اسلامی غلط انداز آنها ، اهمیت شایان توجهی به مسأله غیرت در میان مردم بدهد ؛ متأسفانه همان یک جو غیرت را هم از مردم گرفته اند !

پدرانی که نسبت به همه چیز اعضای خانواده شان ، حساسیت های خاصی را داشتند ؛ اکنون دیگر برایشان دیر و زود آمدن دخترهایشان به خانه هم بی اهمیت است ؛ چه رسد به پسرهایشان که جای خود را دارد ! مادرانی که به دخترانشان اصول پاکدامنی در یک زن را می آموختند ؛ و خود الگوهای بی نظیری برای این موضوع بودند ؛ اکنون خودشان در محله های ناآشنا به تن فروشی روی آورده اند ! دخترانی که برای ارج قائل شدن به دیدگاههای بزرگترهای خانواده هایشان ، در همه مسائل خویش با آنان مشورت می نمودند ؛ و سپس برای انجام دادن کاری تصمیم می گرفتند ؛ اکنون بیشترشان چنین نمی کنند و با تکروی هائی که دارند ؛ موقعیت های اجتماعی خودشان را به مطر می اندازند . پسرهائی که سمبل غیرت درون خانواده و جامعه بودند ؛ اکنون برایشان همه چیز بی تفاوت شده است . مهم نیست  که بر سر پدر بیمار یا معتادشان چه می آید ؟ و یا مادر بی پناه و رنجدیده اش ، چگونه بار مشکلات زندگی را ، بر روی شانه های نحیف خویش حمل می کند ؟ و یا خواهر نوجوانش ، که در سن ده سالگی به فحشا تن می دهد ، چرا به چنین مخاطره ای افتاده است ؟ و یا به مسائل برادر کوچکترش ، که با چه کسانی آشنا شده و خطر ابتلای به اعتیاد او را تهدید می کند ؛ و یا دیگر مفاسد اجتماعی که در کمین اوست چه خواهد کرد نمی اندیشد ؟!

در گذشته نیز زنان تن فروش داشتیم ، اما نه به صورت امروز و این مقطع زمانی که در آن هستیم . بدتر از آن موضوع مردان تن فروش جامعه است ؛ که امر نوظهوری در جامعه ایرانی است و هیچگاه چنین نبوده است ؛ اینان به  کارهائی دست می زنند و حیثیت مردانه خویش را زیر سؤآل می برند ؛ که هرگز و در هیچ زمانی از اینگونه موارد را نداشته ایم !

مسلم است هیچ اشکالی ندارد که دو نفر جنس مخالف ، با هم دوستی هائی را داشته باشند ؛ که بدون قراردادهای رسمی ازدواج های شرعی ، با یکدیگر زندگی مشترک را داشته باشند ؛ همانطوری که در کشورهای غربی هم رایج است و هیچ مسأله ای را برای این زوجهای بدون عقد اسلامی !! پیش نمی آورد .

خیلی وقتها مردان مجرد در خیابانها و پارکها ، به سراغ  زنها و دختران تنها می رفتند ؛ و در صورت تمایل آنها ، از این زنان متمتع جنسی می شدند . اما اینکه زنان مجرد جامعه به درون پارکهای شهرهای کشور بروند ، و برای خودشان به دنبال مردان تن فروش بگردند ؛ تا حدودی دور از ذهنیت آدمی و غیر متعارف است !

ولی با کمال تأسف این نقیصه نیز ، به یمن این حکومت شوم و غیرت برباد ده ، در کشورمان رایج گشته و عاملان به آن ( مردان تن فروش ) بدون احساس شرم از این عمل ، چنین کاری را به انجام می رسانند ! زمانی که زنان تن فروش در حامعه داشتیم ، مردمی که راجع به آنها مطالبی را می شنیدند می گفتند : " چشمش کور برود کلفتی بکند و فاحشگی نکند " ! اما حالا برای داشتن مردان فاحشه در اجتماع چه می توان گفت ؟!

بگوئیم چشمشان کور بروند نوکری کنند تا مجبور به فاحشگی نباشند ؟! یا آنکه به دنبال دلائل چنین وضعیتی در میان اجتماع کنونی ایران بگردیم ؛ و راه حل مناسبی برایش بیابیم ؟ اینکه یک جسم متعلق به یک فرد است و به هر شکلی که بخواهد می تواند از آن استفاده کند ؛ منطقی هست ، اما اصولی نیست ! آنچه که مبحث آزادی های فردی و اجتماعی را جایگاه معتبری می بخشد ؛ این است که آزادی من ، آزادی شما را مخدوش نسازد !

اگر بگوئیم که این افراد آزادند ، تا تن خویش را به هر بهائی که مایلند بفروشند ؛ و به هر شکلی که می خواهند از آن استفاده بکنند ؛ در صورت ظاهر دیدگاهی منطقی به نظر می رسد . اما اگر به موارد حاشیه ای آن توجه بکنیم ؟ آرام آرام این کاستی ها ، در جامعه به صورت اپیدمی در خواهند آمد . آنگاه خواهیم دید که گروه زیادی از افراد اجتماع ، برای آنکه به کارهای شرافتمندانه ای ، که البته سخت و گاها کم درآمد نیز هستند تن ندهند ؛ با چسباندن یک یادداشت آگهی به مضمون آمادگی برای در اختیار گذاشتن جسمشان به دیگران ، بر روی اکثر دیوارهای خیابانهای شهرهای کشور ، به آزار دادن چشم رهگذران بپردازند ؛ و آزادی و آرامش آنان را به خطر بیاندازند !

همواره می شنیدیم که می گفتند : " فقر فرهنگی و فقر اقتصادی " متعاقب یکدیگر به زندگی مردم وارد می شوند ؛ و ایشان را گرفتار می سازند . اگر فقر اقتصادی از درب خانه به درون بیاید ، فقر فرهنگی نیز همزمان با آن از پنجره خودش را به داخل می اندازد ! این را به وضوح در رابطه با موضوع فحشا در جامعه کنونی ایران مشاهده می کنیم ؛   ولی نباید به دیدنش قناعت کرد و جهت رفع این نقیصه اجتماعی لب از لب نگشود !

اگرچه با گفتن تنها هم کاری به انجام نخواهد رسید ؛ مگر آنکه خود مردم به داد همدیگر برسند ، و سرچشمه فساد که سران رسوای این رژیم خونخوار می باشند ؛ را از اریکه قدرت به زیر بکشند ؛ و کشور فرهنگ از دست داده شان را ، از قعر چاه بدنامی ، به بالا بیاورند و جلوی این ضررعمده را ، از همین جا بگیرند . یک جو همت لازم است که آن یک جو غیرت را ، به داخل خانه پدری مان برگرداند ؛ و مرد و زن سرزمین مان را از اینهمه حقارت و بدنامی برهاند !
تابستان 2571  آریائی هلند
محترم مومنی روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

حالا دیگر آمریکا هم زیر بغل حکومت اسلامی هندوانه می گذارد !



حالا دیگر آمریکا هم زیر بغل حکومت اسلامی هندوانه می گذارد !!

یادتان هست ؟ که در کتابهای مقطع ابتدائی چند دهه گذشته ، تمثیل های کتاب فارسی دانش آموزان را ، به جهت آنکه بیشتر برای آنها جاذبه داشته باشد و خوب موضوعات مندرج در آنها را بیاموزند ؛ نقش های داخل حکایت های کتاب درسی ، بیشتر به حیوانات مختلف داده می شد تا به آدمها . یکی از این تمثیلها ، داستان معروف روباه و کلاغ بود ! حتما فراموش نکرده اید که روباه حیله گر ، وقتی قالب پنیر بزرگی را در دهان کلاغی که بر روی یکی از شاخه های درخت کهنسالی نشسته بود دید ؛ اشتهایش تحریک شد و برای آنکه آن قالب پنیر را از نوک منقار آن پرنده به معده خودش انتقال بدهد ؛ شروع به تعریف کردن از کلاغ نمود !


از پائین همان درخت که ایستاده بود خطاب به کلاغ ساده لوح می گفت : " به به ، عجب قامت رعنائی ، عجب بال و پر زیبا و خوش رنگی ، عجب سر و سینه برجسته و فراخی " ! ولی چون هیچ واکنشی ازکلاغ ندید ؛ حیله اش را پربارتر کرد و گفت : " من با پدرت دوست بودم ، او صدای بسیار زیبا و دلنشینی داشت ، آیا تو نیز دارای صدائی زیبا همانند پدرت هستی ؟ "
کلاغ نادان که نمی خواست نزد روباه مکار کم بیاورد ؛ فریب او را خورد و دهانش را برای آن " قار قار کریه الاصواتش " باز کرد . باز شدن دهان کلاغ همان و افتادن قالب پنیری که به دهان داشت جلوی پاهای روباه شارلاتان و نابکار همان . با چنین تمثیل هائی بود که به دانش آموزان میهنمان درس زندگی و دانستن راه و روش آن را می آموختند.


دولتمردان کشور ایالات متحده آمریکا ، از یک سو با کشور امارات متحده عربی زد وبند کرده و دولت شان را به مدعی شدن جزایر سه گانه تشویق می کند ؛ و از سوئی دیگر، دست اندرکاران حکومت خودکامه اسلامی را ، که بعد از ادعای سر تا به پا یاوه کشور امارات در باره جزایر سه گانه ، واکنش لازم و تندی را در این زمینه از خودشان نشان ندادند ؛ مورد الطاف سرورانه خودش قرار می دهد و با ابراز خشنودی ازخویشتن داری دولتمردان این حکومت غاصب و اشغالگر ، مورد مهر و تفقد خویش قرار می دهد !


در این رابطه ، فرمانده ارشد نیروی دریائی آمریکا می گوید : " نیروی دریائی ایران ، که اغلب توسط آمریکا به عملیات تحریک آمیز در خلیج فارس متهم می شد ؛ در ماههای اخیر خویشتن داری به خرج داده است !


خبرگزاری آسوشیوتدپرس ، اظهارات دریا سالار جاناتان دبلیو گرینرت ، فرمانده عملیات نیروی دریائی آمریکا را ، در کنفرانس خبری روز چهارشنبه 27 ماه ژوئن 2012 در پنتاگون ( وزارت دفاع آمریکا ) نقل می کند که گفته است : " اوضاع نسبتا آرام است . " !


اوضاع نسبتا آرام است یعنی چه ؟ یعنی که حکومت فرصت طلب آخوندی ، به نفعش نبوده که در شرایط کنونی ، در مقابل اراجیفی که حاکمیت امارات در مورد تنب های بزرگ و کوچک ، و ابومسی گفته ، در کمال قدرت بایستد و به آنها معترض بشود که به اندازه دهانشان حرف بزنند ! دریا سالار جاناتان دبلیو گرینرت هم ، دست نوازشی به سرشان کشیده و این عمل خیانتکارانه آن مدیران بی کفایت و بی لیاقت را مورد تأئید خود و کشورش قرار داده است !


همین خبرگزاری که از خلیج فارس به عنوان کانون بالقوه انفجاری ، در اختلافات واشنگتن و تهران بر سر برنامه اتمی ایران نام برده است ؛ در گزارش خود یادآوری می کند که ایران در اوائل سال جاری به آمریکا هشدار داده بود ؛ که ناوهای هواپیمابرخودش را از خلیج فارس دور نگه بدارد . هرچند که این ناوها ، متعاقبا بدون آنکه با حادثه ای مواجه بشوند ؛ بارها از تنگه هرمز در دهانه خلیج فارس عبور کرده اند .


این دریاسالار به خبرنگاران گفته که نیروی دریائی ایران در رفتار با نیروی دریائی آمریکا در خلیج فارس ، حرفه ای و مؤدبانه عمل کرده است ؛ و به ضوابط و معیارهای بین المللی حاکم بر عملیات دریائی در آبهای بین المللی احترام گذاشته است .


همین خبرگزاری اضافه می کند ، که تحریکات قبلی معمولا توسط شاخه دریائی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام می گرفت که جدا از نیروی دریائی ایران است ! دریاسالار گرینرت گفته که نیروی دریائی پاسداران انقلاب ، پیش از این گاه با قایق های تندرو مسلح ، بیش از حد به کشتی های نیروی دریائی آمریکا نزدیک می شدند ؛ وی در انتهای سخنش گفته است ، صادقانه بگویم ، چنین وضعیتی این اواخر رخ نداده است !


از یک طرف هندوانه زیر بغل رژیم سفاک آخوندی می گذارند ؛ و خفه شدن شدن شان در مقابل رجزخوانی های امارات را ، رفتاری حرفه ای و مؤدبانه قلمداد می نمایند . و از طرف دیگر همچنان دو ناو هواپیمابر خودشان ، به نامهای آبراهام لینکلن و اینترپرایز را ، که متعلق به ناوگان پنجم دریائی آمریکا که در بحرین مستقر است می باشند را نیز ؛  همچنان در آبهای خلیج پارس آماده نگه داشتنه اند !


کلاغهای بی خرد و شعور حکومت اسلامی هم ، با شنیدن این تمجیدهای روبهانه ، اگر رویشان می شد ؟ سه قالب پنیر خوش مزه و مفید جزایر سه گانه را ، بدون کوچکترین شرمی ، در دامان اماراتی ها می انداختند ؛ که مالکیت و حاکمیت آن جزیره ها را ، به ایشان واگذار کنند ! و ارباب شان آمریکا را هم به نان و نوائی پر منفعت برسانند !
 بدیهی است که مراد از حضور ناوهای هواپیمابر آمریکا در آبهای خلیج پارس ، حمایت از هم پیمانان ثروتمند عربشان در مقابل عملیات احتمالی جمهوری اسلامی است ؛ که جهت حضور این ناوگان و ناوهایش درون آبهای خلیج پارس ، و ایفا کردن نقش هایل و نگهبان میان آنها و نظامیان ایران ، باجهای هنگفتی را از ایشان بستانند ! عملی که آنان را ، نزد دوست و دشمن حقیر می گرداند !!
تابستان 2571 آریائی.
محترم مومنی روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه

سفرها و نکته های پر رمز و راز آنها !


در دنیای کنونی همه کارها آسان شده اند ؛ از جمله سفر نمودن به سراسر گیتی ، که با استفاده از وسایل نقلیه هوائی و دریائی و زمینی میسر می گردد ؛ برای همه مردمان جهان که مایل به سفر کردن هستند امکان پذیر می باشد .

حال آنکه در گذشته این کار با مشقات فراوانی به انجام می رسید ؛ و یک مسافر اگر به مقصد دور و درازی می رفت ، تقریبأ بین شش ماه تا یک سال در مسیر رفت و برگشت اسیر جاده های صعب العبور و کوهستانی ، و یا صحراهای وسیع خشک و بی آب و علف بود . تا با استفاده از چهارپایان ، کوه به کوه و منطقه به منطقه پیش برود و خودش را به نقطه انتهای سفرش برساند !

در صحراهای بسیار گسترده آفریقا و جنوب آسیا ، این کار توسط کاروانیان که مسافران خودشان را بر جلو یا عقب کوهان شترها می نشاندند ؛ و از جائی به جای دیگر منتقل می نمودند به انجام می رسید . آنقدر آن سفرها به طول می کشیدند ، که مسافر پس ازمراجعت به محل اقامت خودش ، متوجه می گشت از همسرش که قبل از سفر وی باردار شده بوده ، دارای فرزند جدیدی شده است . و یا در نبود او اتفاقات نامطلوبی ، مانند مرگ و میر برای خانواه اش رخ داده بود !

ولی به هر تقدیر گاهی اوقات چنین سفرهای پر مشقتی الزامی بودند ؛ و مردم ناگزیر از این جدائی ها از اعضای خانواده های خویش می شدند . در میان این دسته از مسافران ، بیش از همه بازرگانان بودند ، که با همه سختی های راه به آن سفرهای دور و دراز می رفتند ؛ که با خرید و فروش کالاهائی که در مملکت خودشان و در سرزمین مقصد در دسترس مردمان آن دیار نبود ؛ کسب درآمد بکنند و برای معیشت خانواده هایشان هزینه بنمایند .

از آنجائی که در قرن حاضر ، بسیاری از روشهای گذشته منسوخ شده اند ، و به دلیل وجود داشتن تکنولوژی های گسترده ، بسیاری از کارها به گونه زمانهای قبل به انجام نمی رسند ؛ سفر کردن هم تحت تأثیر نفوذ همین پیشرفتها ، سریع تر و آسان تر نیز گشته اند . ضمن آنکه اکنون سفرها دیگر صرفا به دلیل تجارت و یا زیارت به انجام نمی رسند ؛ بلکه بیشتر آنها یا سفرهای تفریحی و گردشگری هستند ؛ و یا سفرهای سیاستمداران جهان ، که برای دیدار و مذاکره با همتایان خودشان به کشورهای دیگر مسافرت می کنند !

بعضی از این سیاستمداران ، از طرف همتایان خودشان در کشورهای مقصد ، محترمانه و رسمأ دعوت می شوند ؛ برخی از آنان هم با این که همتایشان درخواست سفر نمودن وی به کشور خودش را جدی نگرفته و رسمأ از او دعوت نمی نمایند ؛ اما چنین افرادی آنقدر پر رو تشریف دارند ، که آنهمه بی توجهی و بی محلی را نادیده می گیرند و به آن دیار سفر می کنند !

به طور مثال یکی از این مسافران واقعأ پررو ، رئیس جمهور بلاهت پیشه حکومت فناتیک جمهوری متحجر اسلامی است ؛ که با همه بی محلی رئیس جمهور برزیل به او ، پیه وقاحت صد در صدی را بر تن خویش مالید و به آن کشور سفر نمود !

در گزارشات تصویری دیدیم که هیچیک از مسؤلان تراز اول کشور برزیل ، به فرودگاه پایتخت آنجا جهت استقبال رسمی از محمود احمدی نژاد نیامده بودند ! بلکه تعدادی از نظامیان عادی برزیل ، به اضافه ایادی مزدور خود رژیم ، که در آن کشور اقامت دارند در فرودگاه به پیشباز احمدی نژاد رفته بودند !

اصولأ زیاد " رو داشتن " ، در میان این طایفه چیز تازه ای نیست و همیشه وجود داشته است ؛ ولی این یکی با آنکه به لباس روحانیون ملبس نیست ، اما در پرروئی دست آنها را از پشت بسته و روی همواره سیاهشان را ، در این رابطه تا حدی سپید کرده است !

بسیاری از سفرها هم می باشند ، که با مقاصد خاصی به انجام می رسند ؛ اینگونه از مسافرتها هستند که نتایج خوب یا بد آنها ، تأثیرات فراوانی بر چگونگی موقعیت های داخلی ، و روابط بین المللی کشورهای دیگر می گذارند ؛ و شرایط سیاسی اجتماعی و اقتصادی برخی از آنها را دگرگون می کنند . و بعد از سفر یک سیاستمدار، که نقش مهمی هم در اداره کشورش دارد ؛ رویدادهای ناخوشآیندی را ، در میان کشورهای مختلف دنیا  پدید می آورند !

در اواخر سال 2010 میلادی ، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشور ایالات متحده آمریکا ، هر یک جداگانه به کشورهای مختلفی از منطقه خاورمیانه مسافرت های کوتاه مدتی را داشتند ؛ همانطوری که می دانیم ، از اوائل سال پیش ( 2011 ) در بعضی از کشورهای منطقه ، تغییرات فاحشی به وجود آمده و شرایط نامساعدی را در کشورهای مورد نظر به وجود آورده اند !

پرزیدنت حسین باراک اوباما رئیس جمهور کشور آمریکا ، و خانم هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه این کشور ، متعاقب همدیگر در طول یک هفته به کشورهای ترکیه و روسیه سفرهای یک یا دوروزه کوتاهی را داشتند . آقای اوباما به ترکیه سفر نموده بود ، و خانم کلینتون هم روانه کشور روسیه گشته  بود ؛ هیلاری کلینتون چند سفر کوتاه مدت دیگر هم ، به چند کشور دیگر از منطقه داشت ؛ چند هفته بعد از آن سفرها هم ، شاهد برگزاری تظاهرات اعتراضی مردم در کشورهای تونس و یمن بودیم . به فاصله کوتاهی ( تقریبأ دو ماه ) کشورهای مصر و لیبی نیز شلوغ شدند ، و بعد از این دو سوریه و بحرین نیز به صف آنان پیوستند !

نکته ای که در اینجا وجود دارد و تعجب برانگیز می باشد ؛ این است که کشورهای مورد نظر ، سالیان سال تحت حاکمیت رؤسای جمهور دیکتاتورشان قرار داشتند ؛ چه عاملی وجود داشت که ملت های این ممالک ، قبل از مسافرتهای سؤآل برانگیز یاد شده ، به خیابانها نریخته بودند و درخواست تعویض رئیس جمهور و حکومتشان را ننموده بودند ؟!

چگونه بود که یکباره تمامی این کشورها ، تقریبأ همزمان دچار چنین بحرانها و آشوبهای مشابهی گردیدند ؟ آیا مردمان دیگری در این سرزمین ها به وجود آمده اند ؟ آیا عده ای از ساکنان کرات دیگر آسمان ، به زمین آمده و این دگرگونی ها را موجب شده بودند ؟!

اگر چنین هم بوده باشد ، چرا فقط این کشورها و بقیه نه ؟ چرا آتش اختلافات میان حکومت و ملت فقط دراین کشورها زبانه کشید وبه فاصله کوتاهی ، یکباره شعله کشیدند و وضعیت آنها را دگرگون ساختند ؟!

یکی از دعاهائی که قدیمی ها می کردند این بود : " خدایا به داده و نداده ات شکر " یک روز که در عالم کودکی از مادر بزرگم که در بیشتر مواقع چنین دعائی را می نمود ؛ پرسیدم چرا هم به داده و هم به نداده خدا شکر می کنید ؟ در جوابم گفت : " داده هایش چه خوب و چه بد ، نفع و ضررشان به پایان رسیده است ؛ به نداده هایش هم از این باب شکر می کنیم ، که با ندادنشان ما را از شر زیان های آنها دور نموده است . " !


 و این درست حکایت کشورهائی است ، که اوضاع همه جانبه شان ، با تداخل های قدرتهای بزرگ دنیا ، دچار مخمصه همان داده و نداده ها شده اند ! در امور کشورهای کوچک و یا فقیر دخالت می کنند ، که تا ضمن تثبیت آقائی و سروری خودشان بر آنها ، قیمومیت خویش بر آن سرزمینها را نیز، به رخ هم ترازان سیاسی اقتصادی شان در عرصه های بین المللی بکشند !ا
یجاد بحران در کشورهای بزرگ یا ثروتمند را هم ، بدان علت موجب می گردند ، که با صدور امکانات پیشرفته تکنولوژی به آنجا ، و صد البته فروش سلاح های جنگی ، کشتی ، هواپیما و سایر کالاهائی که تولید می کنند و به خوبی می توانند آنها را با پول کشورهای ثروتمند منطقه معامله نمایند؛  و تا ابد آنها را به خود و امکانات علمی شان وابسته بکنند ؛ چنین داده هائی ، اگر از سوی خدا و برخی از مخلوقش ، به دیگر بنده هایش داده نشوند بیشتر مستحق سپاسگزاری اند !!


تابستان 2571 آریائی هلند


محترم مومنی روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ تیر ۶, سه‌شنبه

ایران در صـــدر !!


البته می دانیم که در همه خبرها که گزارشگران خبرگزاری های جهان منتشر می کنند ، منظورشان از " ایران " ، همان حکومت ننگین جمهوری پلید اسلامی است . ولی متأسفانه چون این نابکاران ، بساط ظلم و بیداد و ستمشان را در سرزمین اهورائی ما پهن کرده اند ؛ همه بلاهت ها و نابخردی هایشان ، به حساب ایران هم گذاشته می شوند . همانطوری که تمام کردارهای آمیخته به خطایشان نیز ، در هر زمینه ای هم که باشند ؛ باز هم به حساب ایران و ایرانی گذاشته شده ، و با نام ایران به جهانیان معرفی می گردند !

من از روئیدن خار سر دیوار دانستم ، که ناکس کس نمی گردد بدین  بالا نشینی ها !


از هنگامی که بلوای فعالیت های هسته ای  ایران در دنیا مطرح شده است ؛ از زمانی که به سبب مخالفت های غربی ها ، که کشور ایالات متحده آمریکا ، در رأس همه آنها قرار دارد ؛ با چنین فعالیت هائی از جانب جمهوری اسلامی ، مهمترین گزارشات خبرگزاریهای خودشان در جهان را ، به درج همه گونه اخباری در این زمینه اختصاص داده اند .

به ویژه بعد از آنکه کشورهای مخالف با این فعالیت ها ، مصمم شدند که جهت رسیدگی به این موضوع ، به برگزاری جلسات خاصی برای مذاکره با نمایندگان حکومت اسلامی در این زمینه بپردازند ؛ نام گرامی ایران ، که ناگزیر به همراه نام منحوس جمهوری فاسد این نابکاران همه جا آورده می شود ؛ در صدر اخبار مهم گیتی قرار گرفته است !

به استنباط من ، ما ایرانیان ، نه فقط از این حکومت نادان و دولت بی کفایتش ضربه خورده و همچنان نیز می خوریم ؛ بلکه از سوی همین کشورهای به ظاهر مخالف با فعالیت های غنی سازی اورانیوم ، توسط آخوندهای جنایتکار ، که در باطن با یکدیگر هزار گونه مراوده ها و بده و بستانهای تجاری دارند نیز ضربه های سختی را متحمل می شویم !

کی از بدترین آنها ، همین در صدر قرار دادن نام ایران در کلیه گزارشات خبرگزاریهاست . چرا که همواره با عبارت " حکومت ایران " و یا " دولت ایران " می آیند و تصور سایر مردم جهان را نسبت به ایران زشت و منفی می گردانند . به عبارتی دیگر ، همه انرژی مردم ایران اشغال شده ، چه برون مرزیها و چه درونمرزیها ، مصروف پیگیری اخبار گوناگون در این زمینه ها می گردند ، و به گونه ای غیر مستقیم مردم مملکت ما را کاملا منفعل و بدون تحرک فکری می سازند !

اگر انرژی های مردم ، به عوض پیگیری نمودن نتیجه های مذاکرات چندگانه ، و یا بررسی بازتاب واکنش های شرق و غرب در این رابطه ، برای نوسازی و به آوری در سرزمین شان هزینه می گردید ؟ اکنون در بسیاری از زمینه های علمی و هنری ، نمایندگان نخبه میهن مان ، در همه جای این دنیای پهناور سرآمد بودند و گوی سبقت را از همگان می ربودند .

در گذشته نه دور و نه نزدیک ، در دوران نوجوانی ام ، تمثیل زیبائی را در مقاله ای خواندم ؛ که بسیار از آن لذت بردم و بدان افتخار هم می کردم . در آن یادداشت نگاشته شده بود ، اگر هوش ایرانی و دقت ژاپنی در هم جمع گردند ؟ دنیا را به تصرف خویش در می آورند ! دقیقا هم همینطور است . همگان به هوش سرشار ایرانیان اذعان داشته و بدان معترفند ؛ همانگونه که همگان از دقت بی نظیر ژاپنی ها نیز به فراوانی سخنهای تمجید آمیز می گویند .

ما فقط یک جا بیهوشی کامل را ضمیمه وجودمان کردیم ؛ که مدت سی و اندی سال است که چوبش را هم می خوریم ! آن زمانی که دانشجویان ایرانی عضو کنفدراسیون دانشجویان ، در دانشگاههای مختلف و معتبر آمریکا ، با سرمایه های فراوانی که از سوی سیاستمداران این کشور ، در اختیارشان قرار می گرفت ؛ که به انتقادهای بجا و نابجا از حکومت پهلوی بپردازند . آن زمانی که سازمان امنیتی آمریکا " سیا = سی آی ای " بیش از بیست سال مداوم ، بر روی آن دانشجویان ایرانی کار می کرد و هزینه می نمود ؛ که تا آنها ریشه های مذهب ظالمانه خمینی انتقامجوی تبعیدی را ، که فناتیک تر از اسلام اصلی می باشد ، در همه جهان به ویژه در کشور خودمان محکم و استوار بنمایند ؛ آن هنگامی که حکومت های کمونیستی چین و اتحادیه جماهیر شوروی سوسیالیستی ، جوانان و زبدگان کشورمان را فریب می دادند ؛ و از آنان چپی های بی منطق کاتولیک تر از پاپ را تربیت نموده و راهی ایران می کردند ؛ در آن مقطع از تاریخ ، ملت ایران دچار بیهوشی محض گردیده بود ؛ و ندانست که با دست خودش چه بلای عظیمی را بر سر ملک آریائی خویش ، و ملت بی گناه سرزمینش می آورد ؟!

هم اکنون نیز، متأسفانه بخشی از ما غافلیم ؛ که این زیاده طلبان در جهان ، به راحتی نمی توانند از آرمانهای چند قرنی شان ، که آرزوی دیرینه دست یابی به سرزمین اهورائی ایران را داشته اند ؛ و هنوز هم چنین آرمان پلیدی را در اندیشه های خویش دارند ؛ دست برداشته و ایران را رها نموده و آنرا به صاحبان اصلی اش بسپارند !

بر همین اساس ، همه تلاش خویش را بکار می گیرند ، تا باز هم به فریب دادن مردم ایران بکوشند ؛ و راهی جهت رساندن خویش به مقاصد شومشان بیابند !!

به همین خاطرهم هست ، که تلاش می کنند جمهوری اسلامی را ، که بدبختانه در این دوران در میهن ما حضور اشغالگرانه ای را دارد ، در صدر همه خبرهای سیاسی اقتصادی قرار بدهند ؛ تا ملت تیزهوش و فهیم ایرانی ، در دریای این کنشها و واکنشهای سیاسی ، که موجبات نگرانی اش را فراهم می آورند ؛ غرق باشد و نداند که از کجا ضربه می خورد ، و دشمنان اصلی اش چه کسانی و کدام کشورها هستند ؟!

به پندار من ، شایسته است که ازغفلت چند دهه ای دورگشته ، سکوت ایران برباد ده را بشکنیم ، و با آگاهی دادن به دیگر هم میهنان خویش ، در این اندیشه باشیم ، که از دشمنان خانگی و خارجی خودمان بخواهیم : از طلا بودن پشیمان گشته ایم ، مرحمت فرموده ما را مس کنید ! " چرا که ما از صدر نشینی های مصنوعی و سرشار از زیان ، که همگی شما با ریب و ریا برایمان تدارک دیده و رقم زده اید ؛ بیمناک هستیم و خسته شده ایم ؛  بیش از این نمی خواهیم در چنین صدر نشینی های کاذبی قرار بگیریم ؛ و به شما فرصت بدهیم ، که همچنان ما را در جهل مرکب نگه بدارید و اجازه ندهید پندار و اندیشه های نیکو را ، آئینه زندگی مان و چراغ هدایت خودمان ، در مسیر پر از سنگلاخ این دنیای مادی قرار بدهیم !
تابستان 2571 آریائی هلند
محترم مومنی روحی

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ تیر ۵, دوشنبه

قانـون اسـاسی کشـور ( پادشاهی پارلمانی ) اسپانیا . بخش سوم







قانون اساسی کشور پادشاهی پارلمانی اسپانیا . بخش سوم 


اصل41
دولت بايستي كليه شهروندان را تحت پوشش بيمه هاي اجتماعي ، بالاخص به هنگام بيكاري ، قرار دهد. ارائه كمك هاي ديگر ، آزاد است. 
اصل42
دولت بايستي از حقوق اقتصادي و اجتماعي كارگران اسپانيايي مقيم در خارج دفاع كرده و سياست هاي خود را در بازگشت آنان متمركز نمايد. 
اصل43
1ـ بهداشت حق همگاني است.
2ـ سازماندهي و هدايت بهداشت عمومي ، از طريق اقدامات پيشگيري و راه خدمات مورد نياز ، به عهده دولت است. قانون حقوق وظايف شهروندان را در اين مورد را معين مي سازد. 
3ـ دولت بايستي آموزش هاي بهداشتي ، تربيت بدني و ورزش را ترويج نمايد. همچنين بايد تسهيلات لازم را براي استفاده از اوقات فراغت فراهم آورد. 
اصل44
1ـ توسعه آموزش هدايت آن به عهده دولت است. 
2ـ دولت بايستي آموزش علوم و تحقيقات علمي و فني را در مسير منافع عمومي هدايت نمايد. 
اصل45
1ـ حق استفاده از محيط زيست مناسب ، همگاني بوده و حفاظت از آن نيز وظيفه همگان است. 
2ـ دولت بايستي استفاده منطقي از منابع طبيعي را براي حفظ و بهبود كيفيت زندگي و حفاظت آن را با حمايت و همبستگي جامعه ،ترويج نمايد. 
3ـ كساني كه به موارد ذكر شده در بند قبلي تعرض نمايند ، بر طبق قانون مجازات شده و بايستي رفع ضرر نمايند. 
اصل46
حفظ ميراثهاي تاريخي ، فرهنگي و هنري اسپانيا به عهده دولت است. قوانين جزايي بايستي نسبت به تعرض به اينگونه ميراثها مجازات در نظر گيرند. 
اصل47
داشتن مسكن مناسب حق مسلم كليه اسپانيايي هاست. دولت بايستي شرايط لازم را فراهم كرده و تسهيلات كافي براي داشتن مسكن را بوجود آورد. جامعه نيز از ارزش هاي اضافي حاصل از فعاليت هاي مسكن سازي دولت ، بهره مند خواهد بود.
اصل48
ايجاد شرايط لازم براي مشاركت جوانان در توسعه سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي به عهده دولت است. 
اصل49
دولت بايستي با اتخاذ سياستهاي پيشگيري ، درمان و توانبخشي براي معلولين جسمي و رواني ، زمينه هاي لازم را براي شهروندان مذكور آماده كرده تا از حقوق ذكر شده در اين عنوان بهره مند شوند. 
اصل50
دولت بايستي از طريق ايجاد پانسيون هاي مناسب ، كفايت اقتصادي سالمندان را تضمين نمايد. همچنين رفاه آنها را با ارائه خدمات اجتماعي مختص سالمندان در زمينه بهداشت ، مسكن ، فرهنگ و اوقات فراغت تأمين نمايد. 
اصل51
1ـ دولت دفاع از مصرف كنندگان را از طريق اقدامات امنيتي ، بهداشتي و حفظ منافع اقتصادي آنها ، به عهده دارد.
2ـ دولت وظيفه ارائه اطلاعات و آموزش هاي لازم به مصرف كنندگان را داشته و از سازمان هاي ذيربط حمايت خواهد كرد. همچنين بايستي به درخواست ها و شكايات مصرف كنندگان رسيدگي نمايد. 
3ـ با توجه به بندهاي ذكر شده قبلي بايستي مقررات داخلي و مجوز توليدات به تصويب برسد. 
اصل52
قانون ، وظايف سازمان هاي حرفه اي و تخصصي را براي دفاع از منافع اقتصادي معين خواهد كرد. 
تشكيلات داخلي و عملكرد اينگونه سازمانها بايستي دموكراتيك باشد. 
اصل53
1ـ اجراي حقوق و آزادي هاي شناخته شده در فصل دوم عنوان حاضر ، به عهده كليه دستگاههاي دولتي است. تنها قانون كه در عين حال نبايد ناقض اصل حقوق مذكور باشد ، مي تواند ميزان اين آزاديها را با توجه به اصل 1ـ 161 ، محدود نمايد. 
2ـ كليه شهروندان مي توانند از عدم وجود آزاديهاي شناخته شده در اصل 4 و بخش اول فصل دوم به ديوان ها شكايت نموده و يا از ديوان قانون اساسي فرجام خواهي نمايند. فرجام خواهي در مورد دلايل وجداني ذكر شده در اصل 30 نيز صورت خواهد گرفت. 
3ـ احترام و حراست از اصول شناخته شده در فصل سوم ، اساس فعاليت هاي قضايي و دولتي مي باشد. محدود نمودن حقوق مذكور تنها در مواردي كه قانون معين مي سازد مي تواند در ديوان هاي عادي مورد بررسي قرارگيرند.
اصل54
” مدافع ملت “ يك تشكيلات سازماني بوده كه به عنوان نماينده مجلسين و منتصب از جانب آنان ، براي دفاع از حقوق ذكر شده در اين عنوان ، ايجاد خواهد شد. ” مدافع ملت “ مي تواند عملكرد ادارات دولتي را بازرسي نموده و به مجلسين گزارش دهد. 
اصل55

1ـ حقوق شناخته شده در اصول 17 و 18 بندهاي 2 و 3 ، اصول 19 و 20 بندهاي الف ـ ب و 5 ، اصول و 28 بند 2 و اصل 37 بند 2 مي تواند به هنگام حكومت نظامي و به نحوي كه در قانون اساسي 21 پيش بيني شده است ، معلق شود. بند 3 از اصل 17 از اين مورد استثناء مي گردد. 
2ـ قانون مي تواند حدود و نوع معلق نمودن حقوق شناخته شده در اصل 17 بند 2 و اصل 18 بندهاي و 3 را براي افرادي مشخص ، با انجام تحقيقات كافي و يا حكم قضايي و كنترل پارلماني ، در مورد 2 باندهاي مسلح و تروريست ، معين سازد. سوء استفاده از اين اصل ، مسؤوليت جزايي دارد. 
اصل56
1ـ پادشاه رييس كشور و سمبل اتحاد و ثبات آن است. شاه عملكرد عادي نهادها را زير نظر داشته و عاليترين مقام دولتي در روابط بين المللي مي باشد. وظايف شاه را قانون اساسي و ديگر قوانين معين مي سازد. 
2ـ عنوان رسمي او ” شاه اسپانيا “ است مي توان از عناوين ديگر نيز كه در رابطه با سلطنت باشد ، استفاده كرد. 
3ـ شخصيت شاه خدشه ناپذير بوده و مسؤوليتي ندارد . وظايف شاه هميشه بايستي به نحوي كه در اصل 64 آمده است ، انجام گيرد در غير اين صورت ، اعتبار ندارد. موضوع اصل 65 بند 2 ، از اين مورد مستثني مي گردد. 
اصل57
1ـ سلطنت اسپانيا در خانواده اعليحضرت خوان كارلوس اول ، وارث سلسله تاريخي بوربون ، موروثي است. جانشين سلطنت فرزند مذكر اول مي باشد. در غير اينصورت وابستگي نزديك بر دور ، مرد بر زن ، سن زيادتر بر سن كمتر ارجحيت دارد. 
‍PRINCIPE DE 2 ـ وليعهد از بدو تولد يا از زماني كه به عنوان وليعهد نامبرده شود ، عنوان نامبرده ثرنسيثه ـ د ـ آستورباس ) و عنوان هاي ديگري كه به طور سنتي براي جانشين سلطنت ) ASTURIAS اسپانيا استفاده مي شده است را همراه دارد.
3ـ در صورت عدم وجود جانشين به طوري كه ذكر شد ، مجلسين مي توانند با توجه به منافع اسپانيا جانشين سلطنت را معرفي نمايند. 
4ـ اشخاصي كه حق جانشيني و سلطنت را داشته باشند اما برخلاف نظر شاه و مجلسين ازدواج نمايند ، خود و فرزندانشان از جانشيني محروم مي شوند.
5ـ كناره گيري از سلطنت ، عدم قبول آن و يا هر ترديد ديگري در مورد جانشين سلطنت بوجود آيد را قانون حل خواهد نمود. 
اصل58
همسر شاه يا زوج ملكه نمي تواند وظايف سلطنتي را به عهده گيرند به استثناء وظايفي كه مشخصاً به آنها محول گرديده است. 
اصل59
1ـ هنگامي كه شاه صغير است. پدر يا مادر شاه و در صورت نبودن هيچكدام ، نزديكترين فاميل ارشد بر طبق آيين در قانون اساسي معين شده وظايف پادشاه را به عهده مي گيرد.
2ـ در صورتي كه پادشاه از عهده وظايف محوله به هر دليلي برنيايد و مجلسين آن را تأييد نمايد ، سلطنت به وليعهد واگذار مي شود. در صورتي كه وليعهد صغير باشد ، مانند بند قبل ، عمل مي شود. 
3ـ در صورتي كه هيچكس براي بدست گرفتن امور سلطنتي وجود نداشته باشد ، مجلسين يك ، سه يا پنج نفر را عهده دار امور سلطنتي مي نمايند. 
4ـ پادشاه بايستي اسپانيايي بوده و صغير نباشد. 
5ـ اجراي وظايف پادشاهي بر اساس قانون اساسي و هميشه تحت عنوان ” پادشاه اسپانيا “ انجام مي گيرد. 
اصل60
1ـ قيوميت شاه صغير را شخصي كه شاه مرحوم معرفي كرده ، به عهده دارد. نايب السلطنه بايستي اسپانيايي بوده و صغير نباشد. در صورت عدم معرفي قيم توسط شاه ، پدر و يا مادر و در غير اينصورت مجلسين بايستي از خاندان سلطنتي كسي را انتخاب نمايند. 
2ـ قيوميت شاه صغير مقام سياسي محسوب نمي شود. 
اصل61
1ـ پادشاه بايستي در مقابل مجلسين سوگند يادكرده كه وظايف خود را به نحو احسن انجام داده ، پايبند به قانون اساسي و ديگر قوانين بوده و به حقوق شهروندان و جوامع خودمختار احترام بگذارد. 
2ـ وليعهد نيز وقتي كه به سن قانوني مي رسد ، بايستي همان سوگند را ياد نمايد ، جانشين يا جانشينان شاه نيز بايد همان سوگند را ياد كرده و همچنين وفاداري خود را به شاه اعلام نمايند.
اصل62
اختيارات و وظايف پادشاه : 
الف ) نظارت بر حسن اجراي قوانين. 
ب ) انحلال مجلسين و اعلام انتصابات به طوري كه در قانون اساسي پيش بيني شده. 
ج ) اعلام همه پرسي در موضوعات پيش بيني شده در قانون اساسي.
د ) پيشنهاد رييس دولت و انتصاب او و همچنين پايان دادن به خدمت رييس دولت به طوري كه در قانون اساسي پيش بيني شده.
ه ) حكم انتصاب اعضاي دولت ، پس از پيشنهاد رييس دولت.
و ) بررسي تصويب نامه هاي شوراي وزيران ، اعطاي نشان هاي نظامي و غير نظامي با توجه به قوانين.
ز ) اطلاع از امور دولتي و به عهده گرفتن رياست شوراي وزيران به درخواست رييس دولت و يا درخواست خود.
ح ) فرماندهي كل نيروهاي مسلح.
ط ) درخواست عفو ، وليكن پادشاه قادر به عفو نمي باشد.
ي ) نيابت آكادمي ها. 
اصل63
1ـ شاه سفراء و نمايندگان سياسي را انتخاب مي نمايد. نمايندگان سياسي خارجي در اسپانيا نيز توسط پادشاه پذيرفته مي شوند. 
2ـ پذيرش قراردادهاي بين المللي با توجه به قانون اساسي و ديگر قوانين به عهده پادشاه است. 
3ـ اعلام صلح و جنگ پس از تصويب در مجلسين به عهده پادشاه است.
اصل64
1ـ فرمان هاي پادشاه هميشه بايستي با حضور رييس دولت يا وزراء مربوطه صورت گيرد. پيشنهاد و انتصاب رييس دولت و موضوع انحلال پيش بيني شده در اصل 99 ، بايستي با حضور رييس كنگره انجام گيرد.
2ـ مسؤوليت فرمان هاي صادر شده از سوي پادشاه با كساني است كه به هنگام امضاي فرمان ، حضور داشته باشند.
اصل65
1ـ بخشي از بودجه دولتي براي امور دربار و خانواده سلطنتي در اختيار پادشاه قرار مي گيرد. شاه در چگونگي هزينه نمودن آن آزاد است. 
2ـ شاه مي تواند آزادانه اعضاي نظامي و غيرنظامي دربارخود را انتخاب نمايد. 
اصل66
1ـ نمايندگان مجلسين از سوي مردم انتخاب شده و شامل كنگره نمايندگان و سنا مي باشد.
2ـ وظيفه مجلسين قانونگذاري ، تصويب بودجه ، كنترل دولت و ديگر وظايفي است كه در قانون اساسي ذكر شده است. 
نمايندگان مجلسين از تعرض مصون هستند. 
اصل67
1ـ هيچكس نمي تواند همزمان نماينده كنگره و سنا باشد. همچنين نمي تواند نماينده كنگره نمايندگان و نماينده پارلمانهاي جوامع خود مختار باشد. 
2ـ نمايندگان مجلسين وابسته به قدرت دولتي نبوده و استقلال رأي دارند.
3ـ تجمعات و جلسات نمايندگان خارج از آيين نامه هاي داخلي مجلسين ، فاقد ارزش حقوقي مي باشد. 
اصل68
1ـ ميزان نمايندگان كنگره حداقل 300 و حداكثر 400 نفر است. نمايندگان كنگره با انجام انتخابات سراسري ، آزاد ، مستقيم و مخفي چنانچه در قانون مشخص شده است ، انتخاب مي شوند. 
2ـ هر شهرستان يك حوزه انتخاباتي ناميده مي شود. ” سأوتا “ و ” مليا “ هر كدام داراي يك نماينده مي باشند. قانون تعداد نمايندگان هر حوزه را با توجه به ميزان جمعيت آن مشخص مي سازد. 
3ـ انتخابات در هر حوزه انتخاباتي و با توجه به ميزان نمايندگانش مورد نظارت قرار مي گيرد.
4ـ نمايندگان كنگره براي يك دوره چهار ساله انتخاب مي شوند. مدت نمايندگي پس از گذشت چهار سال و يا در صورت انحلال كنگره پايان مي يابد.
5ـ كليه استانهايي كه داراي شرايط معين شده در قانون باشند ، حق رأي داشته و همچنين مي توانند به نمايندگي انتخاب شوند. دولت بايستي تسهيلات لازم را براي شركت اسپانيايي هاي مقيم در خارج از كشور فراهم آورد. 

6ـ انتخابات بايستي سي روز الي شصت روز قبل از پايان دوره قبلي كنگره انجام مي گيرد. كنگره منتخب بايستي حداكثر پس از 25 روز بعد از انتخابات ، اولين اجلاس خود را تشكيل دهد. 
اصل69
1ـ سنا محل اجلاس نمايندگان مناطق و جوامع مختلف است. 
2ـ هر استان كه يك حوزه مي باشد ، چهار سناتور را از طريق انتخابات سراسري ، مستقيم ، آزاد و مخفي براساسي كه قانون معين مي سازد ، انتخاب مي نمايد. 
3ـ در استانهاي جزيره اي ، هر جزيره يا مجمع الجزايري كه داراي شوراهاي محلي باشد ، يك حوزه محسوب مي شود. بدين ترتيب سه سناتور براي قناري بزرگ ، ” مايوركا “ و ” تنريفه “ و يك سناتور براي ايبيتا ـ فرومنته را ” ، ” منوركا “ ” فوانته ونتورا “ ، ” گومرا “ ، ” يرو “ ، ” لناروته “ و ” لاثالما “ انتخاب مي شود. 
4ـ شهرهاي ” ساوتا “ و ” مليا “ هركدام داراي دو سناتور مي باشند. 
5ـ علاوه بر اين هر جامعه خود مختار يك سناتور را در ازاي هر يك ميليون جمعيت خود و يك سناتور را از جانب كل جامعه ، به نمايندگي سنا انتخاب مي نمايد. انتصاب نمايندگان سنا بايستي از سوي پارلمان هاي جوامع خود مختار و يا سازمانهاي مربوطه انجام گيرد. 
6ـ نمايندگان سنا براي مدت چهارسال انتخاب مي شوند ، مدت نمايندگي سناتورها پس از 4 سال و يا درصورت انحلال سنا پايان مي پذيرد. 
اصل70
1ـ قانون انتخابات شرايط كانديداها را معين مي سازد ، ولي در هر حال نبايستي سمت هاي زير را داشته باشند : 
الف ) اعضاي ديوان قانون اساسي .
ب ) مقامات عاليرتبه دولتي به نحوي كه قانون معين مي سازد ، به استثناي هيأت دولت.
ج ) مدافع ملت . 
د ) قضات و دادستانها. 
ه ) نظاميان رسمي ، اعضاي غير رسمي نظامي سازمان هاي اطلاعاتي ، امنيتي و پليس.
و ) اعضاي شوراهاي انتخاباتي. 
2ـ اعتبارنامه هاي نمايندگان مجلسين تحت كنترل قضايي بوده كه قانون انتخابات چگونگي آن را معين مي سازد. 
اصل71
1ـ نمايندگان و سناتورها را نمي توان به دليل اظهار عقايد خود تحت تعقيب قرار داد. 
2ـ در مدت نمايندگي ، نمايندگان و سناتورها داراي مصونيت مي باشند و تنها مي توان آنان را در حال انجام جرم دستگير نمود. نمايندگان متهم را نمي توان بدون مجوز قبلي پارلمان يا سنا تحت روند قضايي عادي قرار داد.
3ـ موارد اتهام نمايندگان و سناتورها تنها مي تواند توسط ديوان عالي كشور مورد بررسي قرار گيرد. 
4ـ ميزان دستمزد نمايندگان و سناتورها توسط مجلسين تعيين مي شود. 
اصل72
1ـ مجلسين آيين نامه هاي داخلي و بودجه خود را تنظيم و تصويب مي نمايند. آيين نامه ها و اصلاحات بايستي به رأي اكثريت مطلق نمايندگان برسد.
2ـ مجلسين هركدام رييس و هيأت رييسه خود را انتخاب مي نمايند. درصورتي كه مجلسين اجلاس مشترك داشته باشند ، اين اجلاس توسط رييس كنگره اداره مي شود و مقررات تصويب شده هر يك از مجالس در آن اجرا مي گردد. 
3ـ رياست مجلسين ، رياست اداري و انتظامي داخلي مجلسين را نيز به عهده دارند. 
اصل73
1ـ مجلسين در دو دوره اجلاس عادي دارند. دوره اول از ستامبر لغايت دسامبر و دوره دوم از فوريه تا ژوان مي باشد.
2ـ به درخواست دولت با اكثريت مطلق اعضاي هر يك از دو مجلسين مي توان تشكيل اجلاس فوق العاده داد. دستور كار اجلاس هاي فوق العاده بايستي مشخص بوده و پس از آن پايان مي پذيرد. 
اصل74
1ـ اجلاس مشترك مجلسين براي قانون گذاري نبوده و تنها براي انجام وظايفي كه در عنوان دوم اين قانون آمده ، مي باشد. 
2ـ تصميمات مشترك مجلسين در مورد اصول 1ـ 94 ، 2 ـ 145 و 2 ـ 158 بايستي به تصويب اكثريت آراء برسد. روند كار اصل 1 ـ 94 از كنگره و روند كار اصول 2 ـ 145 و 2 ـ 158 از سنا آغاز مي شود. در صورتي كه توافق مابين سنا و كنگره براي تصويب حاصل نشود ، يك كميسيون مختلط مرتب از اعضاي سنا و كنگره به نسبت به كميسيون مختلط متن قانوني را تهيه كرده تا به تصويب مجلس برسد. در صورت عدم تصويب ، كنگره مي تواند به تنهايي با اخذ اكثريت مطلق آراء آن را تصويب نمايد. 
اصل75
1ـ كار در مجلسين در جلسات رسمي و در كميسيون ها انجام مي گيرد.
2ـ مجلسين مي توانند تصويب پروژه ها و پيشنهادهاي قانوني را به كميسيونهاي دائم واگذار نمايند. با اين حال جلسه رسمي مي تواند هر زمان كه مايل باشد بحث راجع به پيشنهادهاي قانوني را خود دنبال نمايد. 
3ـ انجام اصلاحات در قانون اساسي ، امور بين المللي ، مقررات سازماني و بودجه دولتي از قانون قبلي مستثني مي گردد.
اصل76
1ـ كنگره و سنا و يا هر دو مشتركا مي توانند كميسيون هاي تحقيقاتي در خصوص مسائلي كه منافع عمومي در ميان است ، تشكيل بدهند. نتايج تحقيقات اين كميسيون ها نمي توانند در ديوان هاي قضايي مورد استفاده قرار گيرد. البته اين نتايج مي تواند به دادستاني براي ادامه تحقيقات ارائه شود. 
2ـ مجلسين مي توانند افراد را احضار نمايند و نمي توان از حضور در مجلسين خودداري نمود. قانون ، نحوه مجازات در صورت عدم اجراي اين قانون را معين مي سازد. 
اصل77
1ـ مجلسين مي توانند درخواست هاي فردي يا گروهي شهروندان را به صورت كتبي دريافت نمايند. حضور مستقيم و انجام تظاهرات و درخواست هاي حضوري شهروندان در مجلسين ممنوع مي باشد. 
2ـ مجلسين مي توانند درخواست هاي دريافت شده را به دولت ارائه نمايند. دولت بايستي در صورت تمايل مجلسين به اين گونه درخواستها ، پاسخ دهد.
اصل78
1ـ هر مجلس داراي يك ” نمايندگي دائمي “ بوده كه حداقل 21 عضو دارد. نمايندگي مذكور معرف گروه هاي پارلماني با توجه به تعداد نمايندگان آنها است. 
2ـ رياست دائمي به عهده رياست هر يك از مجلسين است. وظايف دائمي اجراي اصل 73 ، وظايف ديگر محول شده اصول 86 و 116 ، در زمان انحلال يا پايان كار و نمايندگي مجلسين در زماني كه اجلاس رسمي ندارد ، مي باشد. 
3ـ در صورت پايان يافتن كار مجلسين يا انحلال آنها ، نمايندگي دائمي به وظايف خود تا شكل گيري مجلسين جديد ادامه مي دهد. 
4ـ پس از شكل گيري مجلسين جديد ، نمايندگي رسمي ، امور جاريه و تصميمات اتخاذ شده را به اطلاع مجلسين مي رساند. 
اصل79
1ـ براي تصويب لوايح در جلسات رسمي مجلسين ، حضور اكثريت اعضاء لازم است. 
2ـ لوايح بايستي به تصويب اكثريت حاضرين در مجلسين برسد. لوايحي كه بر اساس قانون اساسي و يا ديگر قوانين و يا مقررات خود مجلسين احتياج به اكثريت مطلق دارد ، مستثني مي گردد.
3ـ رأي سناتورها و نمايندگان ، قائم به شخص بوده و قابل واگذاري نيست. 
اصل80
جلسات رسمي مجلسين علني مي باشد. به استثناي جلساتي كه به تصويب اكثريت مطلق نمايندگان رسيده باشد. 
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ خرداد ۳۰, سه‌شنبه

داستان واقعی سفر محمدرضا شاه پهلوی به آلمان و ماجرای کشته شدن یک دانشجوی آلمانی هنگام تظاهرات پس ازگذشت 42 سال .



توطئه جهانی در آلمان بر علیه محمد رضا شاه پهلوی
در دوم ماه جون June 1967 میلادی برابر 1346 خورشیدی محمد رضا شاه پهلوی همراه همسرشان علیا حضرت شهبانو فرح پهلوی برای دیدن یک اوپرا وارد برلین در آلمان غربی می شوند. درست در اواسط اوپرا صدای تظاهرات عده ائی بر علیه شاه ایران به گوش می رسد و به دنبال آن صدای شلیک گلوله ای به گوش رسید و یکی از تظاهر کنندگان دانشجو بنام بنوزارا کشته می شود. تظاهر کنندگان از تمام نیرو های چپ سرا سر دنیا بسیج شده بودند و به برلین آمده بودند تا به نظر آنها شاه دیکتاتور را بخاطر جنایاتی که مرتکب می شود را رسوا کنند. جالب است اگر از تمام تظاهر کنندگان سوال می کردید ایران کجا است و از آن چه می دانید، جواب آن ها این بود که ثریا ملکه ایران بوده و حالا علیا حضرت شهبانو فرح پهلوی ملکه ایران است.

سوالی این جا مطرح است. به دانشجویان چپ سراسر دنیا چه ارتباطی دارد که از تمام کشور های اروپائی و غیرو به برلین بیایند و بر علیه محمد رضا شاه پهلوی تظاهرات انجام دهند. فقط پادشاه ایران دیکتاتور بود. هزینه آمد و رفت و توقف دانشجویان از کجا تأمین شده بود. به خوبی معلوم است آن تظاهرات یک توطئه جهانی بر علیه محمد رضا شاه بوده است.

شلیک کننده یک پلیس آلمان غربی بود بنام کال هنس کورراس که در باز جوئی ها ضد و نقیص صحبت کرده است. اولین بار گفت بی اختیار انگشتم روی ماشه گذاشته شد و فشار دادم. در جلسه دیگر باز جوئی می گوید احساس خطر کرده نگران بودم مبادا دانشجویان قیام گر موفق شوند برلین را در کنترول خود بگیرند. در جای دیگر گفت افراد، مسلح به چوب و چماق به او حمله کردند و می خواستند اسلحه را از دست او بیرون بیاورند که مجبور به شلیک شدم. بلا فاصله در تمام دنیا مطرح شد افراد چماق بدست مأموران امنیتی همراه شاه بودند. لذا چون سندی بر علیه کال هنس کورراس به دست نیامد او آزاد گردید.
پس از فرو پاشی دیوار بین آلمان غربی و شرقی و اتحاد دو آلمان اداره ویژه ائی برای نگهداری و حفظ پرونده های سازمان جاسوسی آلمان شرقی دایر شد و این اداره ویژه هر از چندی سندی را افشا می کند.
در سند افشا شده می خوانیم هنگامی که کال هنس کورراس 22 ساله بود گرایش های کمونیستی داشت، به همین دلیل از آلمان غربی به آلمان شرقی می رود. عمل این جوان 22 ساله عجیب است زیرا همه از آلمان شرقی به آلمان غربی فرار می کردند و دیوار کشیدن بین دو آلمان به همین دلیل بوده است. به هر حال کال هنس کورراس در پلیس آلمان شرقی ثبت نام می کند و پس ازمدتی عضو اشتازی یعنی عضو سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی ( 
f .E . D ) می شود. وقتی مقامات اشتازی متوجه فعالیت های سود مند او به سود آلمان شرقی می شوند، تشخیص می دهند او مهره خوبی برای نفوذ در آلمان غربی است. باید توجه داشت سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی در پلیس و اکثر ادارات آلمان غربی نفوذ داشته است به همین دلیل ( کال هنس کورراس ) به آلمان غربی می رود و وارد پلیس آلمان غربی می شود و در دوم جون ( June ) 1967 اقدام به بزرگترین عمل می کند و با شلیک و کشتن جوان دانشجو سبب می شود بزرگترین سازمان ها و جنبش های کمونیستی بر علیه امپریالیست امریکا و جهان سرمایه داری در اروپا بوجود آید. فقط در این میان محمد رضا شاه پهلوی معصوم قربانی می شود.

اولین گروهی که بلافاصله بعد از دوم جون 1967 بوجود آمد، بنام نهضت دوم جون به قصد عملیات تروریستی بود. از اقدامات این نهضت تروریستی می توان ربودن یکی از رجال برجسته آلمان بنام پیتر فورنس بود و بعداً کشتن یک دادستان و بعد از آن عملیات تروریستی و حرج و مرج در محیط های دانشگاهی هر روز وجود داشت. بخصوص یکی از استادان فلسفه بنام اسماکوس که عقاید کمونیستی داشت هر روز از این دانشگاه به آن دانشگاه می رفت و بر علیه محمد رضا شاه سخنرانی می کرد. حتی گروه خوانندگان انگلیسی بنام بیتل ها آهنگ هائی در تحریک جوانان و دانشجویان می خواندند و از آن ببعد همه ساله بعنوان سالگرد دوم جون 1967 تظاهراتی در سراسر اروپا بر گزار می شد و محمد رضا شاه براستی قربانی جنگ پنهانی ابر قدرت ها که سلاح اتمی داشتند شده بود.

بررسی و تجزیه و تحلیل تظاهرات مقابل اوپرای برلین
در سند آمده است تظاهر کنندگان مقابل اوپرای برلین از تمام نیرو های چپ و کمونیست های سراسر دنیا بسیج شده و به برلین آمده بودند تا تظاهرات علیه شاه ایران را برگزار کنند. نا گفته پیدا است این سازمان دهی یک توطئه بزرگ جهانی بر علیه پادشاه ایران بود که توسط اتحاد جماهیر شوروی تدارک شده بود. از همه جالب تر اینکه همان طور که قبلاً گفته شد تظاهر کنندگان هیچ اطلاعاتی درمورد ایران نداشتند. لذا هر آنچه حزب کمونیست شوروی درباره محمد رضا شاه می خواست بگوید قبلاً در مغز بچه استالینی ها جا سازی کرده بود.

وقتی به گذشته نه چندان دور بنگریم متوجه میشویم در آن مقطع زمانی، متحدین یعنی ( اتحاد جماهیر شوروی و قوای ورشو ). و متفقین بزرگ یعنی ( امریکا، آلمان، فرانسه و انگلستان ) که هر دو گروه دارای سلاح اتمی بودند رو در روی هم قرار گرفته بودند. از آنجا که مردم اروپا 20 سال بود که جنگ جهانی را پشت سر گذاشته بودند و خرابی و نا ملایمات و خاطرات تلخ جنگ را بخوبی به یاد داشتند هرگز حاضر به جنگ دیگری آن هم از نوع اتمی را نمی توانستند تحت هیچ شرایطی قبول و تحمل کنند، لذا دو ابر قدرت جهانی می خواستند در برلین با هم زور آزمائی کنند و برای غارت و استعمار کشور های جهان با ایجاد جنگ سرد به جان کشور های جهان سوم افتادند. و ایران بخاطر منابع زیر زمینی غنی بخوصوص نفت اولین کشوری بود که در تیر رس آنها قرار گرفته شد و توسط عمله ها و جیره خواران خود مانند توده ائی های بیوطن و شبه کمونستها در داخل ایران و کنفدراسیونی ها در خارج شروع به فعالیت بر علیه شاه ایران کردند و تظاهرات دوم جون 1967 میلادی برابر با 1346 خورشیدی با انواع دروغ ها و تهمت های شرم آور به محمد رضا شاه بهترین دلیل می باشد.

وقتی به لیست جیره خواران و عمله های ایرانی که آن روز ها در تظاهرات شرکت داشتند نگاه کنیم نام جرثومه علی محمد فاطمی که خود را همه جا با نام جعلی شاهین فاطمی معرفی می کند و بهمن نیرومند، فرخ نگهدار، رضا براهنی، یونس پارسا بناب، و تعداد دیگر که هنوز هم بر علیه منافع و مصالح ایران در تلاش می باشند دیده می شود. در همین راستا بود که گروهی از ایرانیان جیره خوار خائن، پشت به ایران و ایرانی کرده در کشور های اروپائی مرتباً به فرمان اربابانشان بر علیه محمد رضا شاه فعالیت می کردند و از کمک های مالی کشور های استعمارگر بر خوردار بودند و نوزاد حرام زاده ائی از اتحاد همه گروه ها متولد شد و شناسنامه کنفدراسیون دانشجویان هم برای آن ها صادر شد. که شاهین فاطمی، بهمن نیرومند، فرخ نگهدار و تعداد دیگری عضو کنفدراسیون بودند و هنوز هم در جهت خیانت و عوامفریبی ملت ایران در تلاش می باشند.

از آن جا که به قول معروف ماه هیچ وقت زیر ابر نمی ماند بعد از 42 سال یعنی در سال 2009 میلادی با پژوهش و کاوش دو تاریخ نویس آلمانی بنام های هوبرتوس( 
Hubertus) و کناب (Knabe ) ثابت کردند قاتل دانشجو بنام بنوزارا (کال هنس کورراس ) پلیس آلمان غربی است که مخصوصاً دانشجو را کشته است.

لذا اکنون که او 67 سال دارد باز داشت و تحت باز جوئی است و به زودی به مجازات خواهد رسید. از همه مهمتر این است که در سنای آلمان پیشنهاد شد از پرداخت حقوق بازنشستگی محروم شود و بدینوسیله ثابت شود محمد رضا شاه مورد توطئه جهانی قرار گرفته و فرد معصومی بود. که با تمام میهن پرستی و حفظ منافع و مصالح ایران قربانی توطئه جهانی و کشور های استعمارگر شد. مجله اشترن و اشپیگل معتقدند تاریخ را باید دوباره نوشت زیرا 42 سال به مردم دروغ گفته شده و معتقدند دولت آلمان بخاطر آزادی کال هنس کورراس در سال 1967 میلادی و تهمت هائی که به محمد رضا شاه زده اند باید از خاندان پهلوی عذر خواهی شود.

نکته ائی که اشاره به آن را لازم می دانم این است آیا این واقعیت ها را روشنفکران، نویسندگان و شیفتگان مصدق گفته اند ؟ آیا جبهه ضد ملی ها که اکثراً ادعا می کنند دارای عنوان دکترا می باشند و به زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه آشنا هستند این اتفاقات و پیشنهاد مجله اشتر و اشپیگل را به آگاهی ملت ایران رسانده اند ؟ آیا توده ائی های بیوطن از این خیانت بزرگ خود شرمسار نیستند و سعی در جبران آن کرده اند ؟ بدبختی ملت ایران نداشتن پژوهشگر، روشنفکران و نویسندگان ملی و متعهد و ایران دوست است.
به امید بیداری و آگاهی ملت بی یار و یاور ایران
(
Afshin Beik Aryaii I
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ خرداد ۲۸, یکشنبه

در سـوریه چـه میگذرد ؟





بحران سوریه هنوز ادامه دارد . بهتربگویم قتل عام مردم سوریه هنوز ادامه دارد . شاید به جای انجمن حمایت از حیوانات ، بهتربود انجمن حمایت از انسان شکل میگرفت و یا یکی ازمسئولیتهای انجمن حمایت از حیوانات ، حمایت از موجودی به نام انسان هم میبود ! داستان پیچیده نیست . نیازی هم نیست مثل 50 سال پیش با کفش و کلاه آهنین به دنبال حقیقت رفت .

شاید ماهها وسالها طول کشید تا فالاچی از حقیقت جنگ ویتنام سردرآورد. ولی با پیشرفت درزمینه های مختلف حالا به ماهها وقت نیاز نیست . اوریانا فالاچی ؛ بعد از ماهها تحقیق و گشت و گذار درمورد جنگ ویتنام نوشت: هیچکس به فکرپایان جنگ نیست همه به دنبال بازی سیاسی و منافع کلان  خودشان هستند. درصحنه مردم به طورواقعی قتل عام میشوند ودرپرده کسانی هستند که به راحتی صبحانه را درهانوی؛ ناهاررا درپاریس و عصرانه را درسایگون و.... شام را مسکو میخورند و تصمیم میگیرند که فردا کجا باید بمباران شود !

این سناریو امروز هم درسوریه تکرار میشود . پدیده ای به نام ارتش آزادیبخش سوریه کشک مطلق است . حمایت و اما و اگرغرب و شرق همان واقعیتی است که باید درست دید . روزانه و درشهرهای مختلف 100 تا 200 انسان قتل عام میشوند ؛ اسد هنوز آنجاست ، عنان سرویس سیاسی میدهد ، امریکا هر روز میگوید که اسد باید برود ؛ مسکو کمی شک دارد ؛ چین ناز میکند و این داستان تراژیک ادامه دارد ...... هنوزتصمیم گرفته نشده است ،هنوزمعلوم نیست درپس تحولات سوریه و نهایتا کل خاورمیانه چه کسی بیشترسود میکند. ظاهرا روسها ازحالا وارد معاملات بعد از اسد شده اند ...ضررهم طبق معمول همیشه ازآن مردم است . مردم قتل عام میشوند .

هیچکس به فکرپایان این تراژدی و قتل عام نیست همه درحال حساب و کتاب خودشانند . مذاکره ادامه دارد و قتل عام طبیعی شده است . مدیای غرب مطابق معمول فقط بخش کوچکی ازخون را برعلیه شخص اسد به کارمیگیرند . گزارش مخصوص تلويزيون سی.ان.ان یعنی تکه ای ازواقعیت ! 

 الی ويزل 19سال پيش بيل کلينتون رئيس جمهور وقت آمريکا را به چالش کشيد تا دست به اقدامی برای توقف قتل عام در بوسنی بزند… ويزل امروز اوباما را به چالش کشيده است تا در مورد سوريه کاری بکند. الی ويزل می گويد: ”ننگ و رسوايی“ به معنی اين است که جهان کاری برای توقف کشتار سوريه نمی کند. من چند هفته پيش از رئيس جمهور دعوت کردم به موزه هولوکاست در واشينگتن بيايد. من در مقدمه صحبتهايم موضوع سوريه را مطرح کردم. سوريه سمبل قتل عام مردم است. همين که ما اين را می دانيم و تصاوير آن را در تلويزيون می بينيم، همين که می توانيم در مورد آن صحبت کنيم و هيچ کاری در مورد آن نمی شود، اين «ننگ و رسوايی» است. الی ويزل در پاسخ به اين سؤال که باراک اوباما در واکنش به صحبتهای شما در موزه هولوکاست واشينگتن گفت: اين يک چالش در برابر ملتهاست. يک حقيقت تلخ است. بارها اتفاق افتاده که جهان اقدامی برای متوقف کردن کشتار بی گناهان در ابعاد وسيع نکرده است… آيا اينها فقط ”حرف“ است؟ آيا شما اين حرفها را باور می کنيد؟ آيا عملی خواهند شد؟ پاسخ داد: من هنوز نديده ام که اين حرفها عملی شوند… چيزی که ما می دانيم اين است که بايد کاری کرد تا اين تراژدی متوقف شود. الآن فقط يک نفر سمبل همه اين جنايات است. بشار اسد.....

خیر؛ جناب پیشتازاخلاق سیاستمداری.....الان و بعد از زمانی نسبتا طولانی خیلی واضح است که شخص اسد سمبل تمام جنایات نیست . ننگ و رسوایی گریبان همه را گرفته است . اینکه کسی کاری برای پایان جنگ نمیکند کاملا آگاهانه است. مسئول کشتارها و جنایات سوریه همه دست اندرکاران هستند. این موج قتل عام درسوریه محصول مشترکی است که غرب و کاخ سفید و شرق و حکومت اسلامی درساخت آن شریکند . شبیه همان جنگ ویتنام که کسی به دنبال پایان جنگ نبود بلکه همه درحال حساب و کتاب منافعشان ازوجود جنگ بودند ! حتی نمیشود گفت خجالت بکشید؛ چون زمین سیاست با خجالت همخوانی ندارد.شرم برتمام دست اندرکاران سیاسی و اجرایی تراژدی خونین سوریه ! شرم برتوجیه کنندگان و مدیایی که فقط ازیک بخش واقعییت میگویند....

تاریخ انسان ازاین وقایع به همان شیوه ویتنام یاد و قضاوت خواهد کرد . درویتنام عنصراجتماعی ویت کنگ ؛ حداقل نقش اولیه وموثر داشت ولی حالا عنصراجتماعی فقط سلاخی میشود . ارتش آزادیبخش سوریه همان مزدوران سیا و باقی قضایا هستند که سرویسهای اطلاعاتی هر50 سال یک بارکمی اطلاعاتشان راعمومی میکنند و شاید آنوقت کمی صحنه برای همگان روشن شود که نتیجه مذاکرات شرق و غرب بود که به تحولات خونین سوریه سمت و سو میداد . احساس و ارزشهای انسانی وانقلابی گری حتی به اندازه یک ویرگول سرنوشت جنگ را مشخص نمیکند ! انتظاری برای انتخابات کاخ سفید ویا هرانتظاردیگری.... و این همه مقصرش فقط یک فرد نیست تا مثل قذافی بعد ازکشتنش دنیای بهتری درانتظارمردم باشد یعنی قراربود بعد ازهردیکتاتوری دنیای بهتری درانتظارمردم باشد حتی اوباما وعده دنیای بهتروامن تر برای مردم امریکا بعد از بن لادن را هم داد !

ولی درعمل همه چیزبدترشد . تفکرات حاکم درکاخ سفید و مسکو و تهران و پکن و.....فرهنگشان بدتراز فرهنگ قدیمی رومی هایی است که ازدیدن خون گلادیورتورها درقرنها پیش لذت میبردند......قطعا بعد ازهر قتل عام ؛ به قول فالاچی هرروز صبح به مسجد و کلیسا میروند تا دعای ترحم و عشق بخرند . وبعد مذاکرات سیاسی و قتل عام و سرکوب مردم ادامه دارد.....خاتمه جنگ بستگی به نتیجه انواع مذاکرات دارد ! وتنها کاری که ازدست بقیه ساخته است این است که به فریادهاشان ادامه دهند که این صحنه خونین را تمامش کنید........ازطولانی شدنش لذت نبرید وبرای کشته ها کف ودست نزنید !

 وزیر امور خارجۀ روس سرگئی لاوروف پیشنهاد کرد که تمام کشورهائی که روی بازیگران صحنۀ سوریه نفوذ دارند در کنفرانس بین المللی پیرامون موضوع سوریه شرکت کنند. لاوروف اعلام کرد که دایرۀ کشورهای شرکت کننده نباید به محدودۀ «دوستان سوریه» منحصر گردد. زیرا این گروه از دوستان سوریه تنها از خواست های شورای ملی سوریه حمایت می کند. مشخصا، لاوروف، در کنار اعضای شورای امنیت در سازمان ملل متحد، اتحادیۀ اروپا و اتحادیۀ عرب، از ترکیه و ایران نیز نام برد. هدف به اجرا گذاشتن طرح کوفی عنان به شکل عینی می باشد، بی هیچ ابهامی...

بله، بدون هیچ ابهامی طرح شش ماده ای و عقیم عنان برای ادامه بازیهای سیاسی و استمرارقتل عام است و این یعنی اینکه؛ آقایان و خانمها دیریست بشاراسد دیگرمتهم ردیف اول این سناریو قتل عام خونین درسوریه نیست !
اسماعیل هوشیار
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبه

تصاویــر فاجعه بار از زنان معتاد و بیخانمان در ایـــران .



آیا این یک فاجعه اجتماعی و ملی نیست ؟
در کشوریکه یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست   اکثریت مردم اش بویژه زنان 
جامعه که در فرهنگ ایران جایگاه مقدسی را دارند و نیمی از ملت را تشکیل میدهند 
باید به اینصورت و با این وضع تاسف انگیز زندگی بکنند . در حالیکه ثروت مردم ایران توسط رژیم به لبنانی و فلسطینی هدیه میشود . این ملال آور نیست؟










به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed