۱۳۹۱ مرداد ۱۰, سه‌شنبه


صبر خــدا و صبـر ملت ایـران 
هر انسانی در دو بعد وجودش ( بخش ظاهری و بخش باطنی او) تیپ خاص خودش را دارد ؛ طبیعی است که جلوه های بخش ظاهری آنان تفاوتهای زیادی با دیگران داشته باشد ؛ حتی برخی از دوقلوها هم کاملا یک شکل و قیافه نیستند ؛ مگر آنکه از جمله دوقلوهائی باشند ، که اصطلاحا به آنها " تک تخمی " می گویند . یعنی بعد از عمل " لقاح " پس از چسبیده شدن یک اسپرماتوزوئید از سوی جفت نر ، و یک تخمک از طرف جفت ماده ، سلول تشکیل شده از ترکیب این دو با یکدیگر ، به دو قسمت مساوی با تمام ویژگی های همسان تقسیم گشته و دو موجود کاملا همسان را به وجود بیاورند . از اینرو ، غیر از دوقلوهای همسان ، دیگر انسانها در کلنی بشری ، به لحاظ ظاهری شباهتهای چندانی به همدیگر ندارند .

اما در بخش باطنی آنها ، که کنشها و واکنشهای روحی آنان در حالات روانی ایشان جلوه گر می شوند ؛ شباهت های فراوانی میان نسل آدمیزاد وجود دارند . به طور مثال بعضی ها با دیدن کوچکترین صحنه غم انگیزی ، و یا شنیدن یک مطلب متأثر کننده ، خیلی زود محزون می گردند و اشک در چشمهایشان حلقه می زند . در مقابل اینان کسانی هستند ، که با دیدن یک منظره نسبتا کمیک و خنده آور ، و یا شنیدن یک لطیفه معمولی و بی مزه نیز ، چنان قهقهه ای را سر می دهند که گوئی در تمام وجودشان یک ذره اندوه وجود ندارد و کاملا " علی بی غم " می باشند !

در کنار این دو دسته تیپ های متفاوت از نسل بشر ، کسانی نیز هستند که نه مانند گروه نخست تند و سریع غمگین بگردند ؛ و نه مثل دسته دوم با بی خیالی هر چه تمامتر به هر چیز هجو و بی ارزشی هم از ته دلشان بخندند . این گروه کسانی اند که نسبتا منطقی تر از دو بخش قبلی می اندیشند ؛ و با کوچکترین موضوعی که رخ بدهد ، دچار احساسات نشاط آور و یا غم افزا نمی گردند .

به تازگی خبری را شنیده ام که مرا ناگزیر از خندیدن نموده است ؛ البته قهقهه ای نزدم ، ولی مطلب کاملا مضحک و خنده آور به نظرم رسید . این خبر استهزاء برانگیز ، یاوه هائی هستند که مقام معظم ولایت ! و رهبر رژیم منفور جمهوری ننگین اسلامی مطرح نموده ؛ و توسط خبرگزاریهای حکومتی  به سراسر دنیا مخابره شده است !

سید علی آقا اعلام کرده ، که ایران ظرفیت داشتن تا دویست میلیون نفر جمعیت را دارد ؛ و باید جمعیت کشور دست کم تا صد و پنجاه میلیون نفر برسد !

عرض نکردم خنده آور است ؟ اکنون که متأسفانه بوی مشمئز کننده خطر یک جنگ خانمانسوز دیگر در ایران به مشام مردم جهان رسیده است ؛ سران  حکومت بری از عقل و منطق اسلامی ، با آنکه مرتب برای آنانی که مایل به جنگ افروزی می باشند خط و نشان می کشند ؛ به اصطلاح خودشان پیش بینی های لازم را نموده اند . در جائی خواندم که جمهوری اسلامی ، به اندازه مصرف سه ماه مواد خوراکی برای شهروندان ایرانی ذخیره نموده است . یعنی برای یک جمعیت نزدیک به هفتاد و پنج میلیون نفری ، که حدود ده میلیون از آنها به عناوین مختلف و دلائل گوناگون در خارج از کشور به سر می برند ؛ سران نالایق این رژیم مبتذل و متحجر ، فقط می توانند جهت پیش بینی های لازم برای زمانی اضطراری ، و پیشگیری نمودن رخداد قحطی و مبتلا شدن احتمالی مردم به گرسنگی و سوء هاضمه ناشی از آن ، فقط به اندازه سه ماه مصرف آنها می توانند برایشان آذوقه ذخیره بکنند ؛ اگر این تعداد جمعیت که رهبر خرفتی همچون خامنه ای فتوایش را صادر می کند ؛ و ابلهانی مانند امت عاری از شعور چنین رژیم بی منطقی برایش آراء موافق جمع آوری می نمایند ؛ و به بازاریابی در این رابطه می پردازند ؟ آنقدر بی خردانه و غیر متعهدانه است ؛ که خنده و گریه آدمی را همزمان بر او مستولی می سازد !

رئیس مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری ، به خبرگزاری ایسنا گفته ، دشمنان برنامه ریزی می کنند تا ایران به سمت فروپاشی و کاهش جمعیت پیش رود ؛ بنابراین رهبر جمهوری اسلامی تأکید کرده ، تا کشور به سمت سیاست افزایش جمعیت برود !

مریم مجتهدزاده ، ( رئیس مرکز زنان و خانواده در نهاد ریاست جمهوری ) ، به عنوان مشاور رئیس جمهور ، همچنین از اجرای طرح بازاریابی اجتماعی مادری در جهت افزایش جمعیت به صورت آزمایشی در تهران خبر داد و گفت ، این طرح از آبانماه در سطح ایران اجرائی خواهد شد . خوب بود این خانم مشاور ریاست جمهوری ، توضیحی در رابطه با این طرح آزمایشی " بازار یابی اجتماعی مادری " می داد و جزئیات آنرا نیز مشخص می ساخت . کدامیک از دست اندرکاران این جمهوری بی کفایت کارشان درست است که این خانم مشاور باشد ؟!

هفته گذشته خامنه ای در جمع مدیران دستگاههای دولتی ، نسبت به کاهش جمعیت در کشور هشدار داده و خواستار آن شده که جمعیت ایران به صد و پنجاه تا دویست میلیون نفر برسد !!

بعید به نظر می رسد که بتوانید جلوی خنده خودتان را بگیرید ! سه دهه می گذرد که اهالی خرد و دانائی می گویند که این خادمان شیطان ، با همه حیله گری و مکاری شان ، در رابطه با کشورداری و اداره مملکت بزرگی چون ایران ، نه دانائی این کار را دارند ، و نه شعورشان به چنین مسائلی قد می دهد ؛ اما کسی به این سخنان برآمده از حقیقت بهائی نمی داد !

 تصور بفرمائید ایران کنونی با این تعداد جمعیتی که در حال حاضر دارد ؛ نمی تواند 95% از کل شهروندان کشور را ، بخوبی و در رفاه کامل که هیچ حتی در حد رفاه نسبی هم اداره بکند ؛ چگونه خواهد توانست جمعیتی تا دویست میلیون نفر را به راحتی اداره نموده و خدمات لازم را به آنها ارائه بدهد ؟!

حتما می خواهند همچون کشورهائی مانند چین و هندوستان ، مردمانی فقیر را داشته باشند ؛ و یا مانند ملت کره شمالی مردم به علف خواری بپردازند و شکمهایشان را پربکنند ؛ تا ایشان به تریج قبای مبارک رهبری شان برنخورد ؛ و همچنان در این جایگاه دزدیده شده جلوس بفرمایند ؟!

آقای رهبر ، که راه خودت را هم گم کرده ای ، در کشورهای پیشرفته جهان ، هنگامی که مسؤلان حکومت و دولت آنجا تصمیم می گیرند که یک شهرک جدیدی احداث بکنند ؛ ابتدا در جلسات متعدد ، به اتفاق کارشناسان مربوطه گرد هم می آیند و به مسائل جانبی یک شهرک ، و خدماتی که باید به ساکنان آنجا ارائه بشود می پردازند . قبل از کشیدن نقشه های ساختمانهای محل سکونت مردم ، طرحهای مراکز پزشکی متعدد ، مدارس ، باشگاههای تفریحی ، چندین پارک و فضای سبز برای تمیز نگاه داشتن هوای آن منطقه ، مراکز خرید و بازارهای خرید و فروش کلیه احتیاجات مردم ، امکانات حمل و نقل مسافران و ایستگاههای قابل استفاده ، تعداد کافی استخر و سالنهای ورزشی برای همه مقاطع سنی ، کلوبهای تفریحی برای سالمندان و دیگر قشرهای علاقمند به این امور ، کتابخانه ، سینما ، کازینو و دیسکو و سایر مراکز فرهنگی و سرگرم کننده آنجا می پردازند !

حتی در برخی از این شهرکها ، جهت ساکنان مجرد و بدون همسر آنجا ، مکانهای خاص معاشقه و مغازله و اطفاء شهوات جنسی هم در نظر گرفته می شوند !

چگونه است که حضرتعالی " هنوز چاه را نکنده منار را دزدیده اید " ؟! ابتدا باید چاهی عمیق و طولانی به درازای این مناری که دزدیده اید می کندید ؛ سپس آنرا می دزدیدید ! چرا که بدون چاه مورد نظر ، جائی برای مخفی نمودن این منار رسوا کننده ندارید ؛ و طول غیر متعارف آن از بیرون دروازه های شهر نیز قابل رؤیت است !

اکنون که فقط کل جمعیت ایران حدود هفتادو پنج میلیون نفر است ؛ هزاران نفر تحصیل کرده بیکار ، هزاران نفر کارگر اخراجی که به دلائل ورشکستگی کارخانه یا کارگاه تولیدی شان ، نداشتن مواد اولیه جهت ادامه فعالیت آن کارخانه ها و تولیدیها ، به خاطر عدم واردات به سبب تحریمها ، به جهت کالاهای بنجل چینی که سطح تولید در مملکت را تنزل داده ؛ و موجب منفعل شدن کارگاههای تولیدی شده است ؛ و دلائل گوناگون دیگر از کار بیکار شده اند . ارزاق عمومی مردم را نمی توانید با قیمت نازل و در حد توان خرید ایشان به آنان عرضه بنمائید ؛ و صدها مشکلات مادی و معنوی دیگر را برای ملت ایران به وجود آورده اید . با آن دویست میلیون نفر که مایلید به عنوان شهروند در مملکت داشته باشید ؛ چه خواهید کرد ؟!

مردم ایران به صبوری خدا نیستند ، آخوند که بر روی منبر می گوید : " صبر کوچک خدا پنجاه سال است . " تصور نکند که مردم ایران هم مانند خدا صبر کوچکشان پنجاه سال باشد ! چرا که این مردم ستمدیده و سختی کشیده ، تا کنون زیادی هم بردباری کرده اند ؛ و نباید می گذاشتند که جنایتکارانی چون شما و سایر اعوان و انصارتان ، تا به اینهمه سال در کشورشان بمانید . چون صبر مردم ایران ، هیچ شباهتی به صبر خدا ندارد ؛ آنها دیگر اجازه نخواهند داد ، که همچون کنه به پیکر مرز وبومشان بچسبید ، و مانند زالو همچنان خون رگهای ملک و ملت را بمکید و باز هم در میهنشان باشید . تا بعدها بگوئید : " آمدیم و خوردیم و دزدیدیم ، اما نبردیم چون درهمینجا می مانیم و بقیه اموال اینها را تباه خواهیم کرد !

تابستان 2571 آریائی هلند

محترم مومنی روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

آقای اوباما ، هیچ حیوان زبان نفهمی هرگز با پیغام آب نمی نوشد !



پس از آنکه حکومت جنایتکار بشار اسد اعلام نمود ؛ که در صورت تهاجم نیروهای خارجی به سوریه ، در نظر دارد که از سلاحهای شیمیائی و بیولوژیکی استفاده بکند ؛ دولت بریتانیا ، پرزیدنت اوباما و دبیرکل سازمان ملل متحد ، در این رابطه با نشان دادن واکنش ، به رئیس جمهور خونخوار سوریه هشدار داده اند . آقای اوباما گفته است ، اگر سوریه از گازهای سمی و سلاحهای شیمیائی کشنده در جنگ استفاده کند ؟ بشار اسد مسؤل آن خواهد بود !

در این مطلب نکته ای وجود دارد ، مورد استفاده قرار دادن واژه جنگ توسط رئیس جمهور آمریکا ، نمی تواند اشاره به شورشهای داخلی مخالفان حکومت اسد در سوریه باشد ؛ زیرا معمولا کلمه جنگ زمانی مورد استفاده قرار می گیرد ، که میان دو کشور متخاصم درگیری های نظامی پدید بیاید ؛ اما جریانات مربوط به ناآرامی های این کشور ، شورشهای آزادیخوانه مردم سوریه است که با سیاست های بشار اسد مخالفند و مایلند که او را از حکومت جنایتکارانه اش ساقط بنمایند .

بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت ، که به احتمال زیاد کشورهائی هستند که بخواهند به بهانه یاری رساندن به مردم بی دفاع سوری ، به کشور سوریه حمله نظامی بکنند و برای سرنگونی اسد اقداماتی را به انجام برسانند . در این صورت اشاره آقای اوباما به واژه جنگ در هشداری که به بشار اسد داده و او را از بکار بردن سلاحهای شیمیائی منع نموده است ؛ مطرح کردن بخشی از نگرانی های ایشان ، به عنوان مسؤل مملکتی که قرار است سربازانش به یک مأموریت خطرناک بروند !

هشداری که رئیس جمهوری آمریکا ، به اسد  داده است ، همچون رجزخوانی های بچه هائی است ، که هنگام دعواهای کودکانه خودشان با هم ، به تهدید نمودن آن دیگری می پردازند و اولتیماتوم های خنده داری به یکدیگر می دهند !

چنین اتمام حجت کردن هائی ، نسبت به کسانی منطقی به نظر خواهد رسید ؛ که افکار و رفتار و کردارهایشان ، بر اساس روابط انسانی میان آنان برقرار شده ، و از منبع منبعث از تفکر عقلانی برخاسته است ؛ ولی آیا تا کنون هیچ عملکرد انسان مآبانه ای از اسد خبیث و جانی دیده شده است که از او انتظار برود که به این پند و اندرزهای سران دیگر کشورها بها بدهد و به پیامهایشان احترام بگذارد ؟!

فعالان مخالف رژیم سوریه می گویند ، برخوردهای بسیار شدیدی میان شورشیان و نیروهای دولتی ، در شمال این کشور در شهر حلب جریان دارد ؛ به گفته فعالان سوری ، برخوردهای سنگینی هنگام حمله ایشان به نیروهای دولتی در این شهر رخ داده ؛ و با حمله شورشیان به زندان شهر حلب ، پانزده کشته از این درگیریها به جا مانده است !

هشدار آقای اوباما زمانی بیان گردیده ، که " جهاد مقدسی " سخنگوی وزارت خارجه سوریه گفته بود ؛ که دولت هرگز از سلاحهای شیمیائی علیه مردم خودش استفاده نخواهد کرد ؛ اما علیه متجاوزان خارجی استفاده خواهد شد و دولت سوریه از سلاحهای شیمیائی که در اختیار دارد ، بخوبی حفاظت خواهد نمود !!

اظهارات آقای جهاد مقدسی سخنگوی وزارت امور خارجه سوریه ، و اذعان وی به اینکه حکومت اسد چنین سلاحهای خطرناکی را در اختیار دارد و از آنها حفاظت می کند ؛ و احتمال دارد که در صورت تهاجم خارجی ، از این سلاحهای شیمیائی و بیولوژیکی استفاده بنماید ؛ بزرگان دنیای سیاست ، از جمله آقای اوباما را نیز به ابراز واکنش واداشته است . ایشان در سخنرانی در جمع نظامیان آمریکا در ایالت " نوادا " به آنان گفت ، چنانچه اسد از این سلاحهای شیمیائی خطرناک استفاده بکند ؛ و مرتکب خطای مصیبت باری بشود ؛ باید در این رابطه پاسخگو باشد !!

به گزارش خبرگزاری رویترز ، اوباما پیرامون سیاست خارجی دولت آمریکا ، در سخنرانی برای نظامیان آمریکائی در ایالت نوادا گفته است : " ما امروز در تلاشیم ، تا مردم سوریه با رهائی از نظام اسد به آینده ای بهتر دست یابند . " !

آقای اوباما ، آیا می خواهید تلاش کنید تا مردم سوریه نیز ، مانند همان آینده بهتری که برای مردم عراق پیش آوردید  را داشته باشند ؟! آیا از کشتارهای همه روزه در عراق هیچ خبری به گوش شما می رسد یا نه ؟ از این که بشار اسد جانی باید دمش را روی کولش بیندازد و از حاکمیت در سوریه اخراج بشود ؛ هیچگونه تردیدی وجود ندارد . شک و تردید در شرایطی است ؛ که شما یا هر نیروی خارجی دیگری بخواهد در این ارتباط به مردم سوریه یاری برساند !

چرا اجازه نمی دهید مردم دنیا خودشان برای خویشتن تصمیم بگیرند و با اراده آزادیخواهانه شان ، چنین حکومت های فاسد و شرور و جنایتکاری را ، از صحنه سیاست ممالک خودشان حذف بنمایند ؟!

آنچه که مردم سوریه ، مردم ایران ، و یا هر ملت ستمدیده دیگری بخواهند برای رهائی خود و سرزمین شان ، از چنگال سفاکانی چون اسد و خامنه ای جلاد به انجام برسانند ؛ یک آرمان والای ملی – میهنی است ، که نه شما و نه هیچ فرد خارجی دیگری ، مفهوم شگرف آن را درک نخواهد نمود !

بهتر بود چنین اندیشه های نوعدوستانه تان را ، هنگامی که پیش کسوت و هم حزبی حضرتعالی ، پرزیدنت آیت الله جیمی کارتر رسوا ، در سال 1979 میلادی ، نسبت به مردم ایران و حکومت شاه فقید به انجام رساند ؛ و این جانیان رژیم عقب مانده اسلامی آخوندی را بر ما و سرزمینمان مسلط نمود ؛ و ایران و ملتش را به چنین تیره روزی فاحشی مبتلا ساخت به کار می بردید ؛ نه اکنون که سار از درخت پریده و آش هم یخ کرده است !

خامنه ای جلاد و اسد خونخوار و امثال اینها ، اگر به مبانی حقوق بشری آگاهی می داشتند ؛ و برایش ارزش قائل می شدند ؟ چنین رفتارهای ددمنشانه ای با ملت های کشورهایشان نداشتند ؛ و چنین فجایع دردناکی را هم به وجود نمی آوردند !

چنین تبهکارانی ، هرگز از منبع عقل و درایت بهره نمی برند و کارهایشان مانند حیوانات درنده خوی وحشی ، سبوعانه و برخاسته از اقتدار طلبی های غیر منطقی ایشان است !

به همین خاطر نیز ، هیچیک از پیامهای خیرخواهانه ! شما و دیگر یاران بین المللی تان ، در گوشهای سنگین اسد و یارانش فرو نخواهد رفت ! بلکه حتی جری تر هم خواهند شد و به عملیات توحش آمیز دیگری هم دست خواهند زد !

به یک حیوان کودن مانند خر ، توسط کسی پیغام نمی دهند که اکنون زمان آب نوشیدن تو است برو آبت را بنوش ! بلکه او را به کنار نهر آب می برند ، تا خودش با دیدن آب ، به طور غریزی درک بکند که مقداری از آن آب زلال را به کام خویش برساند !

مردم ستم کشیده چنین کشورهائی ، خودشان ترتیب سرنگونی حکومت های جبارانه حیواناتی مانند اسد و دیگر هم پالکی هایش مانند سران حکومت اسلامی را خواهند داد ؛ آنچه که در این رابطه ، مسیر پیروزی را طولانی تر می نماید ، و تحقق نهائی تفوق پیروزمندانه آنان بر حکومت های خودکامه شان را به تعویق می اندازد ؛ دخالت های غیر ضروری امثال شما و سایر زیاده طلبان دنیای کنونی است !

تا به اینجای تاریخ معاصر گیتی ، جهانیان تجربه خوب و مفیدی ، از به امنیت و به ثبات سیاسی رسیدن کشورهائی ، که رژیم های دیکتاتورشان توسط مساعی نوعدوستانه شما و دیگر قدرتمندان جهان ساقط گردیده اند در دست نیست !

نمونه هایش فراوانند ، افغانستان ، ایران ، پاکستان ، عراق ، لیبی ، مصر ، ویتنام و یمن که هر کدام به نوعی در اثر یاری های امثال شما، در دست حکمرانان جنایت پیشه و بی کفایتی افتاده اند ؛ که جز به کشتار مردم بی دفاع این ممالک محروم نیانجامیده است . همین گروه وحشی و قصاب طالبان را ، که با اعمال عصر حجری سرکردگانش ، روی سران فاسد حکومت پلید اسلامی در ایران را سپید کرده اند ؛ از صحنه سیاست خارج کنید و دستشان را از کشورهای افغانستان و پاکستان کوتاه بفرمائید ؛ بقیه پیشکش شما ، چرا که کمک نکردنتان یک دنیا کمک است !!

تابستان 2571 آریائی هلند
محترم مومنی روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

پرانتز آبی ، پرانتز سیاه

از . محترم مومنی روحی 
پرانتز ( ) که در اصل یک اصطلاح ریاضی است ، گاهی اوقات در بخشهائی از نگارش یک متن نیز مورد استفاده قرار می گیرد ؛ و آن در زمانی است که نگارنده آن متن ، در رابطه با جمله قبل از آن علامت ( پرانتز ) بخواهد توضیح مختصری در رابطه با موضوع بحث بدهد . دو رنگ آبی و سیاه را به عمد برای بیان مقصودی که در این نوشتار دارم برگزیده ام . پرانتز آبی مورد نظر من را هیچوقت نمی توانیم کاملا ببندیم ؛ همانطوری که دو آبی بسیار بزرگ طبیعت ( آسمان و دریا ها ) را هم ، که در این جهان پهناور در مقابل یکدیگر شکل یک پرانتز آبی را برای ما مجسم می کنند ؛ هرگز نمی توانیم به هم وصل نموده و آن را به طور کامل ببندیم . اما پرانتز سیاه را ، با منظوری که من از آن دارم ، می توانیم و باید که برای همیشه آنرا ببندیم و از صحنه روزگار خارج بسازیم !

البته برای این هدف بسیار بزرگ ، یک شرط  انکار ناپذیر هم وجود دارد ؛ و آن این است که برای بستن چنین پرانتز سیاه مخوفی ، همگی با هم به طور بسیار جدی و صمیمی ، مصمم و یکدل و یک جهت باشیم .

در حکومت پادشاهان سرافراز پهلوی ، پرانتز آبی ما با آغاز سلطنت رادمردی از تبار خورشید و گرمای عشق به ایران ، با ورود رضاشاه کبیر به صحنه سیاسی کشورمان گشوده شد ؛ و به وسعت آسمان آبی و همه اقیانوسهای گیتی ، دروازه های پیشروی ملک و ملت به سوی بهترین های موجود در جهان را به روی ما گشود .

بعد از سیاست بازیهای کشورهائی که نمی خواستند ایران همانند خودشان ، و چه بسا سریعتر از آنان مسیر ترقی به سوی یک زندگی مدرن را بپیماید ؛ آن پادشاه دلسوز میهن ما را ، با تمام ابهت و عظمتی که داشت ؛ به ترک نمودن ایران به سوی جزیره آفریقائی موریس واداشتند . که در حقیقت نوعی تبعید اجباری و غیر قانونی ، برای خارج کردن آن پادشاه میهن دوست ، از مرز و بومی بود که بدخواهان سرزمین ما ، برای آن شاهنشاه عظیم الشأن تدبیر نموده بودند !

پس از مهاجرت رضاشاه کبیر به جزیره موریس ، در بحرانی ترین مراحلی که ایران با وقوع جنگ دوم جهانی تجربه می نمود ؛ در شهریور 1320 ، شاهنشاه فقید ایران محمدرضا شاه پهلوی ، که بسیار جوان هم بود ؛ می بایست عنان اختیار کشور را در دست بگیرد . در همان سال نیز بود که آن نشست بزرگ تاریخی ( کنفرانس تهران ) با شرکت سران سه کشور بزرگ دنیا ( پرزیدنت روزولت از آمریکا ، وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیای کبیر ، و جوزف استالین از کشور شوروی سابق ، روسیه کنونی ) در تهران تشکیل گردید .

تهران مملو از خبرنگاران بین المللی ، و صد البته جاسوسان آلمان نازی شده بود . سرگرد اریک زیگفرید ، که یک افسر زبده آلمانی بود ؛ چندین سال بعد از خاتمه جنگ ، از جاسوسی خودش در آن روزها در تهران ، بخصوص از مسائل مربوط به نشست معروف کنفرانس تهران ، کتاب بسیار جالبی را نوشته و منتشر کرده بود . این کتاب که با عنوان " مأموریت در تهران " به رشته تحریر در آمده بود ؛ از لحظه به لحظه کارهای جاسوسی این افسر آلمانی می گوید ؛ از حضورش به عنوان باغبان در آن محلی که کنفرانس برگزار می گردید ؛ و از نفوذش به داخل سالنی که کنفرانس در آن تشکیل می شد ؛ و نیز از تهیه میکروفیلم هائی که از تمام مدارک روی میز کنفرانس آماده کرده و با خودش به آلمان برده بود ؛ و از گزارش کامل و مبسوطی ، که از محتوای مباحث و مطالب ردّ و بدل شده در میان آن سه سییاستمدار بزرگ تهیه نموده بود ؛ بخشهای بسیار جالب کتاب مزبور را تشکیل می دادند !

هنگامی که من آن کتاب را خواندم ، در سنین نوجوانی ام ( سیزده – چهارده ساله ) بودم . در آن زمان نمی توانستم به جریانات آن جاسوسی بزرگ ، و کنه آن رویدادهائی که در آن سالها به وقوع پیوسته بودند ؛ و نیز نیات پلید آنانی که همیشه چشم طمع به میهنم را داشتند دریابم . محمدرضاشاه جوان ، در آن سالهای پر حادثه ، که خطرات بسیار بزرگی ایرانمان را تهدید می کردند ؛ در شرایطی که دو جهت شمالی و جنوبی کشورمان ، استانهای بزرگ گیلان و مازندران در شمال ، و استانهای بندرعباس و بوشهر و خوزستان  در جنوب میهنمان ، در اشغال دو کشور انگلیس و روسیه بودند ؛ اگر پادشاه جوان ایرانزمین ، حتی کمی سستی و نابخردی به خرج می داد ؟ بقیه استانهای مملکتمان نیز به تصرف و اشغال دیگر کشورهای اروپائی ، مثل آلمان و فرانسه در می آمدند ؛ و اکنون از آن ایران بزرگ هیچ اثری وجود نداشت و دشمنان تکه و پاره اش کرده بودند ؛ کوچکترین خبری نبود و هر بخش از سرزمینمان ، به یکی از آن زیاده طلبان تعلق یافته بود !

این پرانتز پرافتخار آبی آسمانی و آبی دریائی را ، که من در سقف و زمین ایرانم می بینم ؛ به لحاظ توجهات خاص اهورای ایرانزمین ، و همچنین دقت نظر و کاردانی و هوشیاری آن پادشاه میهن پرست ، همچنان در اختیار داریم و باز نیز خواهیم داشت . هرگز هم به دست و با هدف هیچ کشور و هیچ سیاستمداری بسته و بی اعتبار نخواهد شد !

از یک پرانتز سیاه هم نام بردم ، این نقش تیره و ننگ آور ، حکومت سیاه رژیم متحجر آخوندی است ؛ که بیش از سه دهه متوالی بر ما و بر سرزمینمان چیره گشته و سلطه یافته ؛ و با حمایت های پنهانی دشمنان ما ، آنرا به اشغال خویش درآورده است . همین خود یکی از ترفندهای همان بدخواهان خارجی ایران است ؛ که همواره تلاش می کنند تا این کشور را از چنگ ما و همه هم میهنانمان دربیاورند ؛ تا به نعمتهای فراوانی که در آن نهفته است دست بیابند !

نوکرهای تازی شان هم ، در این رابطه ، با باج کلانی که خمینی خرفت و انتقامجوی هندی زاده ، که از آمریکائیان گرفت ؛ تا شاه را از زادگاهش ایران خارج کند ، و خودش یک حکومت بدوی و قرون وسطائی را در کشور به اشغال در آمده ما بنیانگذاری بنماید ؛ کار را برای دشمنان میهنمان سهل و آسان نمود . تا جائی که  آنها توانستند ، با بر روی کار آوردن حکومت عقب مانده و واپسگرای اسلامی در ایران ، نتیجه زحمات پنجاه ساله آن دو پادشاه بزرگ میهنمان را دستخوش ویرانی کنند ؛ و دلهای ایرانیاران را به غم و افکارشان را به پریشانی مبتلا نمایند !

اما همانطوری که می دانیم ، " درب خانه هرگز بر روی یک پاشنه نمی چرخد . " ! چرا که سعی دشمنان ریز و درشت ایران ، برای به قهقراء سوق دادن ایران و ایرانی ، و به غارت بردن اموال ملی ایشان ، و در نتیجه تصرف و تسلط بر این سرزمین باستانی و خطه ی حقیقی اهورائیان یکتاپرست ، هرگز به سرانجام نخواهد رسید ؛ چون دلاوران ایرانی ، به رهبری شهریار جوانبخت شان رضاشاه دوم پهلوی سوم ، در اتحادی چشمگیر و آخوندبرانداز ، و برباد دهنده کاخ پوشالی قدرت زوال پذیر حاکمیت خودکامه جمهوری ننگین اسلامی ، خواهند توانست این پرانتز سیاه و شوم را برای همیشه تاریخ ، با خفت و خواری که حقشان هم هست ؛ با پیروزی بر حکومت تازیان ضد ایرانی ببندند و به گورستان تاریخ تحویل بدهند !

تا از این پس و در این رهگذر ، هیچ دست نشانده ابله دیگری ، به خودش اجازه ندهد که به نوکری یک یا چند دشمن قسم خورده خارجی ایران و ایرانی برخیزد ؛ و باری دیگر سرزمین ما را به اشغال ظاهری خودش ، و باطنی اربابش در بیاورد !

این پرانتز سیاه و شوم و خواری آور را ، با یکدلی و همیاری همه میهن پرستان ایرانی خواهیم بست ؛ و با پیروزی بر اهریمنان جمهوری پلید اسلامی ، آنرا به زباله دان تاریخ خواهیم انداخت . تا ...... پرانتز همیشه آبی و ماندنی سرزمین کهن و سرفرازمان را ، عمری جاودانه و افتخاری سرفرازانه ببخشیم . پاینده ایران اهورائی ، جاوید پادشاه سربلند ایران زوال ناپذیر .

تابستان 2571 آریائی هلند
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ مرداد ۱, یکشنبه

در آستانه چهارم و پنجم امرداد ، جرمهای پادشاهان فقید رژیم پهلوی را با هم مرور کنیم

آیا وطن پرستی گناه بزرگی است که رضاشاه کبیر و فرزند خلفش محمدرضاشاه فقید بدان اصرار می ورزیدند؟! آیا عشق ورزیدن به مرز و بوم آباء و اجدادی ، که این دو میهن پرست اصیل ، سرلوحه همه برنامه های ایرانساز خویش قرار داده بودند جرمی نابخشودنی بوده است ؟! آیا داشتن عرق ملی ، و مبارزه با دشمنان خانگی و خارجی یک سرزمین توسط پادشاهان سرافزاز پهلوی نیز خطای آشکاری بوده است ؟!

 آیا مبارزه با دزدان سرگردنه ها و راهزنان میان جاده ها ، و ایمن نمودن مسیر عبور و مرور مسافرانی که از بیم این افراد خبیث ، جان و مالشان در خطر بود گناه بسیار بزرگی بوده است ؟!

 آیا احداث جاده های شوسه و قابل استفاده ، به جای آن کوره های صعب العبور روی کوهها و درّه ها ، برای سرعت بخشیدن به انجام یافتن صحیح تر کارهای مردم و مملکت ، و سریع تر به مقصد رساندن مسافران ساکن در روستاها و شهرستانهای دور و نزدیک ، خبط و خطائی غیر قابل چشم پوشی بوده است ؟!

 آیا ایجاد تونل های چندین کیلومتری در زیر کوههای کشور، جهت استفاده بهینه از مناطق کوهستانی مرتفع کشور، و کوتاهتر نمودن مسیر مسافران بین شهرها نیز اشتباهی جبران نشدنی بوده است ؟!

 آیا ریشه کن نمودن بیماری هائی ، که اپیدمی مرگ را برای ساکنان میهنمان به ارمغان می آوردند ، و باعث گرفتار شدن مردم به آن بیماریهای مهلک و درمان ناپذیر می گردیدند ؛ و مرگ و میر زورس آنان را موجب می گشتند هم گناهی عظیم بوده است ؟!

 آیا از این که دیگر کسی آبله ، تراخم ، تیفوئید = حصبه ، جرب = گال ، دیفتری ، ذات الریه = سینه پهلو ، سالک ، سل ، سیاه زخم ، سیاه سرفه ، کچلی ، کزاز و مالاریا ، و تعدادی دیگر از بیماریهای واگیردار و خطرناک دیگر ، که من اکنون به خاطر نمی آورم را نمی گیرد ؛ باید غمگین باشیم و افسوس بخوریم ؟!

آیا ایجاد یکی از بهترین ، بزرگترین ، وسیع ترین و کامل ترین دانشگاهها در منطقه خاورمیانه در کشورمان ، جرمی جبران نشدنی بوده و ما نمی دانستیم ؟!

 آیا خارج نمودن مردم ایران ، از خلسه و خمودگی ناشی از عقب ماندگی های علمی و فرهنگی مصنوعی ، که عدم لیاقت و کفایت سلسله های قبلی ، و نیز مقاصد عمدی بدخواهان بین المللی ، بر آنان تحمیل گردانده بود ؛ و سوق دادن ایشان به سوی مدرنیته ای که همه مردمان گیتی به سوی آن می شتافتند ؛ کاری عبث و بیهوده بوده است ؟!

آیا تدبیر راه اندازی یک زیر مجموعه ارزشمند در حوزه وزارت آموزش و پرورش کشور ، به نام سازمان " پیکار با بی سوادی " ، و نجات دادن بسیاری از محرومان بی سواد میهنمان ، که علاقمندی زیادی به رها شدن از زنجیرهای زندان تاریک جهل ناشی از بی سوادی ، و دارا گشتن نعمت گرانبهای خواندن و نوشتن را داشتند ؛ اشتباهی محض بوده و نمی بایست انجام می گرفت ؟!

آیا کوتاه کردن دست مشتی فئودال جبار ، از به اسارت خویش درآوردن عده ای روستائی کشاورز و زحمتکش ، و نجات دادن ایشان از فرمایشات دور از منطق و گاه و بیگاه خانهای خودمختار و زورگو ، که عمر نازنین آن مردمان دلپاک را به نوکری خودشان تباه می نمودند ؛ و با وقاحت تمام زنان و دختران آن مردان با ناموس و شرف را ، با تهدید و زورمداری به تصرف خویش درمی آوردند و شرمساری را نصیب مردان غیرتمند آنان می نمودند ؛ اشتباهی بس بزرگ بوده است ؟!

آیا تأسیس ادارات دولتی پیشرفته ، و دادن امکانات کافی ، به کسانی که مایل بودند تا از سرمایه هائی که داشتند ؛ جهت ایجاد بهبود در صنایع داخلی مملکت استفاده بکنند ؛ و در بخشهای خصوصی فعالیت های سازنده ای را داشته باشند نیز خطائی آشکار بوده است ؟!

آیا رساندن آب تصفیه شده و بدون آلودگی ، به شهروندان ایرانی ، و نجات دادن آنها از استفاده از آبهای جویهای آلوده به انواع میکربهای همان بیماریهائی که در بالا نام بردم ؛ معنایش مرتکب شدن جرمی انکار ناپذیر ، از سوی پادشاهان رادمرد و میهن پرست پهلوی بود ؟!

آیا ایجاد شبکه سیستم برق رسانی به سراسر کشور ، و دادن امکانات استفاده از این روش نوین به ملت ایران در اقصی نقاط مملکت نیز خبط و خطائی آشکار بوده است ؟!

آیا پاکسازی گذرگاههای محله های کوچک و بزرگ شهرها ، از وجود مشتی لات بی سر و پا ، که جز باجگیری و ایجاد مزاحمت و ناامنی برای ساکنان در کوی و برزن آن مناطق ، و ایمن ساختن محل عبور و مرور مردم آن نقاط به ویژه زنان و دختران آنجا ، با سخت گیریهای پلیس محلات نسبت به آن اراذل و اوباش هم کاری اشتباه بوده است ؟!

آیا دادن حق رأی به زنان کشور ، و عطا نمودن آزادیهای مدنی به نیمی از شهروندان کشور ، و ایجاد امکانات جهت تولید مشاغل فرهنگی و آموزشی در کشور ، برای فعالیت های اجتماعی زنان میهنمان نیز خبط و خطا بوده است ؟!

چگونه رویمان بشود که اینهمه خدمات شایسته ، و اینگونه اقدامات میهن پرستانه را ، که آن دو مرد استثنائی و بی همتای ایرانی ، به هموطنان خویش نمودند ؛ و آنهمه بهبودی و رشد و ترقی و پیشرفت را نصیب ما و سرزمینمان نمودند ؛ را ببینیم و کتمان بکنیم ؟!

چگونه به خودمان اجازه بدهیم ، که با وجود تمام این خدمات شایان توجه و تقدیر ، که توسط آن دو ابرمرد تاریخ ایران  به انجام رسیده اند را بنگریم ؛ اما نفهمیم و قدر ندانیم ؟!

آنانی که با دشمنی های کور و بی دلیل خودشان ، چنین رویدادهای افتخار آمیزی را ، با چشمان جسم خویش نمی بینند ؛ نابینایانی در بینش صحیح ، و کوردلانی در بصیرت وجدانهای خفته خویش هستند ؛ که به عمد چشم دل و عقلشان را بر روی این حقایق آشکار بسته اند و خود را به حماقت زده اند !

در چهارم و پنجم امرداد ماه هر سال ، که روزهای از دست رفتن این دلاوران عاشق ایران و ایرانی است ؛ کمترین وظیفه میهن پرستانه هر ایرانی واقع بینی ، رساندن آگاهی از خدمات شایسته تقدیر پادشاهان سرفراز پهلوی ، به ویژه به نسل جوان مملکت است ؛ تا بشنود و دریابد که نسل قبل از خودش ، نسبت به چه جوانمردان غیوری از تاریخ مملکتش بی مهری ورزیدند و به ناسپاسی نمودن به آنان پرداختند . و ایرانی را که به دست توانای آن گرامیان آباد و آماده شده بود را ، چگونه مفت و رایگان به مشتی ملخ خوار تازی پیشکش نمودند ؟!

روانشان شاد و نام و یاد و خاطراتشان همواره جاودانه و برقرار باد .

تابستان 2571 آریائی هلند

محترم  مومنی روحی

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

مسابقه ای خطرناک برای قرار گرفتن در قطب سروری در جهان


 نوشته  : محترم مومنی روحی 
هنوز چند سالی از به اتمام رسیدن جنگ دوم خانمانسوزجهانی نگذشته بود ؛ که یک حس خودبزرگ بینی روانی ، بر دولتمردان دو کشور از گروه متفقین ، بر حکومتهای کشورهای ایالات متحده آمریکا و شوروی کمونیستی سابق مستولی گشت ! این دو کشور که به همراه برخی دیگر از ممالک دنیا ، در مقابل گروه " متحدین " ( آلمان هیتلری و ایتالیا به رهبری موسولینی ) ایستادگی کرده بودند ؛ و آن جنگ آفرینان خون آشام را ، از سکوی قدرت کاذبشان به پائین کشیده بودند ؛ نزد خویش پنداشتند ، که بخش بزرگتری از این پیروزی سرنوشت ساز ، متعلق به آنهاست و مساعی ایشان چنین نعمتی را از آن ساکنان کره زمین ، بخصوص آنهائی که خواسته و ناخواسته به آن جنگ ویرانگر کشانده شده بودند نموده است !

با پدید آمدن چنین تصور باطلی در ذهن گردانندگان این دو کشور ، پیش بینی های مردمان دنیا ، از اینکه جنگ خاتمه یافته و از این به بعد در یک آرامش مطلق به سر خواهند برد نقش بر آب گردید !

چرا که از آن پس ، بارقه های خطرناک نفوذ این دو کشور ماجراجو ، در میان سایر ملل جهان ، جرقه های ناامید کننده ای را زدند ؛ و آسایش مردمان جهان در همه گیتی را ، از سکون و آرامشی که انتظارش را داشتند خارج ساختند !



به یاد می آوریم ، که چگونه به عنوان همکاری های نظامی با کشورهای در حال توسعه ، مستشاران آمریکائی در بسیاری از کشورهای دنیا حضوری فعال می یافتند ؛ و بر روی تمامی رخدادهای آن ممالک ، در هر زمینه ای که می توانستند تأثیر گذاری می نمودند . هرگاه که در میان کشورهای عقب مانده نیز ، جنگهای داخلی قبیله ای پدید می آمد ؛ آمریکائیان به خود حق می دادند ، که برای ایجاد آرامش در آن سرزمینها ! به آن کشورهای کوچک و بی بهره از پیشرفتهای تکنولوژیکی ، وارد شوند و به طور غیر مستقیم اداره امور آنجا را در اختیار خودشان بگیرند ! به گونه ای که آن کمک گیرندگان ساده اندیش ، هیچ تردیدی نمی نمودند که بدون حضور سربازان و نظامیان آمریکائی ، هیچ کاری برای کشورهایشان نمی توانند انجام بدهند !

کشور شوروی سوسیالیستی هم ، برای آنکه در این مسابقه بین المللی ( خام کردن سران کشورهای عقب مانده و بدون امکانات ، و زیر نظر گرفتن همه کارهای آنان در حیطه مسائل سیاسی و اقتصادی ، جهت اعمال نظر در همه مسائل آنها ) ، در آن ممالک حضور بیابد و از آمریکا عقب نماند ! اگر چه ظاهرا نظامیان خودش را به هیچ کشوری نمی فرستاد ؛ اما در باطن فعالیت های خطرناکتری از اعزام نیروهای نظامی به کشورهای ضعیف را انجام می داد ! این فعالیت ها که بیشتر جنبه سیاسی داشتند ، ورود جاسوسان روسی در کشورهای عقب مانده و دارای بحرانهای سیاسی داخلی بود !

 جاسوسهای روسی ، با سوء استفاده از آن اختلافات داخلی کشورهای مذکور ، تمرکز فعالیت های خودشان را ، بر روی صنف روشنفکر و تحصیل کرده آن ممالک قرار می دادند ؛ و با نشان دادن جلوه های دروغین و پر جاذبه ای از افکار به اصطلاح روشنفکرانه سیستم کمونیستی خودشان ، که با سرکوب سرمایه داران ، توان و امکانات زندگی طبقات پائین تر جامعه را افزایش می دادند ( که هیچ ریشه ای در واقعیت و حقیقت نداشت ؛ چرا که ملت روسیه خودشان در بدترین شرایط ممکن ، و در فقر کامل زندگی می کردند . ) به جذب آن افراد ظاهربین اقدام نمودند . سپس به وسیله همان فریب خوردگان ، تلاشهای مستمری برای فروپاشی حکومت های مورد نظرشان ، و نیز استقرار حکومتهای جدید زیر نفوذ خودشان در آن کشورها ، برای مقابله با رقیب سرسختی همچون آمریکا ، جهت صدور افکار سوسیالیستی - کمونیستی خودشان به میان سایر ملتها ، کوششهای مداومی را به عمل آوردند !

این مسابقه غیر منطقی ، با حضور آشکار نیروهای نظامی و غیر نظامی کشور آمریکا ، در بسیاری از ممالک جهان از یک سو ، و حضور پنهانی جاسوسان روسی در میان ملتهای ناراضی از حاکمیت کشورشان از سوئی دیگر ، حدود نیم قرن است که به طور جدی شروع شده است ؛ و قهرمانان چنین رقابتی  نیز ، همانند دوندگان مسابقات " دو امدادی " پیش می روند تا سرانجام یکی از این دو به پیروزی نهائی نائل بشود !

اما سخن اینجاست ، که در حال حاضر این قضیه ، دیگر به شرایط چند دهه پیش که این مسابقه " دو امدادی " آغاز گشته است کوچکترین شباهتی ندارد ! بلکه کاملا به یک جنگ تن به تن شبیه شده ، که یا باید یکی از دو طرف به ضرب شمشیر آن دیگری نقش بر زمین شده و از میدان به در برود ؛ و یا دسته های دو گانه ای که در این سو و آن سوی میدان مسابقه ، در انتظار نتیجه دلخواهشان ایستاده اند ؛ به طرفداری مسابقه دهنده مورد نظرشان ، قانون مسابقه تن به تن را زیر پا بگذارند ؛ و به وسط میدان بیایند تا رقیب آنی را که طرفداری اش را می کنند از میدان به در نمایند !



نیاز به بیان ندارد که آنچه از آن به بعد مشاهده بشود ، دیگر کوچکترین شباهتی به آن جنگ تن به تن نخواهد داشت . حتی به هیچوجه شباهت چندانی نیز به یک مسابقه ندارد ؛ بلکه بسیار جدی و نگران کننده ، خبر از یک جنگ همه گیر جهانی را ، به گوش مردمان گیتی خواهد رساند !

جنگ جهانی ؟ آری جنگ جهانی ، مگر شواهدی که هم اکنون شاهد آنها هستیم ، خیلی با یک جنگ تفاوت دارد ؟ من که چنین نمی اندیشم ؛ چون آنچه که در یک جنگ خانماسوز جهانی به چشم می خورد را ، هم اکنون در این برهه زمانی با تمامی جلوه هایش در این جهان متلاطم مشاهده می کنم !

بهانه تمسخرآمیزی مانند فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ( تمسخر آمیز است ، زیرا هستند کشورهای دیگری که مشابه همین نیرو را در کشورهایشان دارند ، و ایران نخستین آنها نیست ، اما هیچ اقدامی علیه آنان و فعالیت هایشان صورت نگرفته است . ) ! بنابراین در مسخره تشخیص دادن این بهانه ، تردیدی ندارم و آن را یکی از ترفندهای یکی از رقیبان آن مسابقه مرموز می دانم .

و نیز در همین اواخر ، حمایت های بی معنای حکومت کشور روسیه ، از جنایتکاری همچون بشار اسد را هم ، یک

 " پاتک " نظامی علیه رقیبش آمریکا تلقی می کنم ؛ زیرا یکی از رموز برنده شدن در هر مسابقه ای ، نمایش آمادگی برای هر گونه مقابله ای است !

وزیر امور خارجه روسیه  سرگئی لاوروف ، در یک کنفرانس خبری به جهانیان اعلام نمود ، که بشار اسد رئیس جمهور کشور سوریه ، از قدرت کناره گیری نخواهد کرد ! در ضمن تأکید هم نموده ، که بشار اسد از حمایت و پشتیبانی بخش بزرگی از مردم سوریه بر خوردار است ؛ پس نمی تواند از قدرت کنار برود ! آقای لاوروف از مخالفان حکومت بشار اسد خواسته است ؛ که از میان خودشان یک نماینده ، برای گفتگو در جهت حل بحران جاری انتخاب بکنند ؛ وی ضمنا تأکید نموده که بشار اسد هم ، جهت شرکت در این جلسه یک نماینده برای این گفتگوها تعیین بنماید .

اما تا کنون هیچیک از طرفین در ارتباط با این پیشنهاد آقای لاوروف هیچ اقدامی نکرده اند !

روسیه که از بزگترین حامیان اسد به شمار می رود ؛ و از آغاز بحران در این کشور تاکنون ، چند بار هم  از طریق شورای امنیت ، تصمیمات دیگر اعضای شورا ، در خصوص حمله نظامی به این کشور را خنثی نموده است ؛ از سوریه به عنوان یک برگ برنده در مقابل رقیب استفاده می کند !

در حقیقت هر دو اینها در کارهائی که انجام می دهند و در تصمیماتی که برای نشان دادن مواضع خودشان در رابطه با کشور سوم می گیرند ؛ معمولا به گونه ای عمل می کنند که همه رشته های طرف مقابل را پنبه بکنند ؛ شورای امنیت سازمان ملل متحد ، در آخرین تصمیم خویش در ارتباط با مسأله سوریه ، جهت در فشار قرار دادن بشار اسد ، قطعنامه جدیدی را وضع نمود ، که به وسیله آن تحریمهای غیر نظامی هم برای حکومت اسد درنظر گرفته شده است ؛ ولی کشورهای روسیه و چین مشترکار برای چندمین بار این قطعنامه را وتو کرده اند . در حالی که بسیاری از کشورهای جهان ، هیچ تردیدی در جنایتکار بودن رئیس جمهور کشور سوریه ندارند ؛ چنین جبهه گیری هائی از سوی کشور روسیه فقط می تواند دولتمردان کشور آمریکا را مورد خطاب قرار بدهد و بگوید : " زدی ضربتی ، ضربتی نوش کن " اگر این کنشهای کودکانه توسط سران جمهوری اسلامی ، و یا همین اسد خونخوار به انجام می رسیدند ؟ دو کشور آمریکا و روسیه ، با تمسخر زیاد داستانهای تحقیر کننده ای را برای حضرات درست می نمودند ؛ جای بسی اعجاب و تأسف است ، که در دنیای امروز ، در شرایطی که دوران سلطان جنگل به پایان رسیده و حتی حیوانات نیز آزادی های مخصوص خودشان را دارند ؛ این آقایان در صدد یافتن راههائی باشند ؛ که به وسیله آنها قطب سروری بر جهانیان را بسازند و بر تارک آن جلوس بکنند . اگر غیر از این بود ؟ چرا چنین مسابقه ضد بشری را راه انداخته اند ؟ در حالی که خودشان را به جهانیان ، از مدافعان حقوق بشر نیز معرفی می نمایند ؟!

تابستان 2571 آریائی هلند

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

کودتای خزنده رژیم علیه خودش !!



توضیح: بخشی از مطلبی که در این نوشتار گنجانده شده است ؛ برداشتی است از یک هشدار که توسط کمپین سفارت سبز در نروژ ، در وبسایت ایشان گنجانده شده است . صحت و عدم صحت این خبر ، به نگارنده این مقاله ارتباطی ندارد . کمپین سفارت سبز هم متذکر شده ، که به خاطر رعایت ایمنی رابطشان در ایران ، که این خبر را برای آنها فرستاده است ؛ از ذکر منبع خبر معذورند .



خامنه ای نترسیده ، بلکه وحشتی کشنده همه وجودش را در بر گرفته است ! تا حدی که در دو نشست اضطراری ، با سرکردگان رژیم منفورش ، در صدد یافتن راه حلی برای رفع نگرانی شده است !

در یک نشست خصوصی با شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، موارد مطرح شده به گونه ای حساس بوده ، که وی سرانجام گردن نازکتر از موی خودش را !! در اختیار این روباه پیر انقلاب گذاشته ، تا او هر کاری که خواست با پیشنهادی که به خامنه ای ارائه داده است با او بکند !

در نشست دوم ، که مانند اولی به آن صورت خصوصی نبوده ، خامنه ای مسؤلان رده بالای حکومت ننگین اسلامی را گرد آورده ؛ تا مراتب پیشنهاد رفسنجانی را نزد آنان نیز مطرح کند ؛ و دستورات لازم را به آنها بدهد !

تمام خبرهائی که ما در خارج از کشور می شنویم ، و گاهی از اوقات خودمان پدید آورنده آنها هستیم ؛ به وسیله سرسپردگان جمهوری اسلامی ، که به اروپا و آمریکا آمده اند و در این طرف مرزهای کشور اقامت کرده اند به دست آنان  رسانده می شوند !

از جمله این اخبار ، اعلام آمادگی ایرانیاران میهن پرست ، جهت ایجاد یک پایگاه برای اتحاد ملی ، و تشکیل دادن شورای همبستگی ملی در خارج از مملکت است . باید خدمت هم میهنانم عرض بکنم ، وقتی دشمن شما و کشورتان، اینگونه فقط از اعلام آمادگی ما برای متحد شدن و یکی بودن واهمه دارد ؛ نتیجه بگیرید که اگر این آرمان از قالب پیشنهاد و خیرخواهی ، در آید و به مسیر حقیقی خودش ، برای کارهای عملی برود ؛ در آن صورت همگی این مزدوران رژیم ، و نوکران درون و برون آنها هم ، از بیم جان خود و زوال سیستم ضد بشری شان ، قالب تهی خواهند کرد ؛ و به درک واصل خواهند شد . دریغ و افسوس اگر از یکی شدنمان لحظه ای دور بشویم و یک وجب آنطرف تر قرار بگیریم !

توجه کنید به بخشی از سخنان خامنه ای ، در جلسه نیمه خصوصی که با سرکردگان حکومت رژیم خودکامه اش داشته است . آنچه که در داخل این علامت ( ) نوشته شده ؛ دیدگاه سفارت کمپین سبز است . و آن جملاتی که در میان علامت < > قرار گرفته ، برداشت های نگارنده می باشد :



" حجت برای ما در مسائل خارج ، بار دیگر بازگشت به همان رعایت عزت ، حکمت و مصلحت ، و استفاده از فرصت های مناسب ( احتمالا منظورش خریدن زمان است ! )  برای تحقق مهمات نظام هست . اکنون برای اولین بار پس از انقلاب ، اجماع آنها علیه ما شکل گرفته ، < اشاره به اتحاد ملی ایرانیان خارج از کشور است > حتی بعد از فتنه 88 نیز چنین اجماعی نشد و نبود . طوری که اگر راه فعلی دوستانمان در سوریه را پیش می گرفتیم ( کشتار 13000 هزار نفر در سوریه توسط بشار اسد و خامنه ای ) باز اجماعی نبود و نمی شد . چون منافعشان اقتضی نمی کرد ؛ اما اکنون هست و اقتضی می کند !

من در این رابطه با دلسوزان نظام مشورتهائی داشتم < دلسوز = مثلا رفسنجانی > < نمی گوید که رفسنجانی مرا مجاب کرده که نظر و پیشنهادش را بپذیرم ؛ می گوید مشورت کردم ! > برادر بزرگمان مجاهد نستوه امام و انقلاب و نظام آقای هاشمی < هندوانه ها را ببینید که زیر بغل شیخ می گذارد . > حرف آخر را زدند < در نشست خصوصی > ! من کاملا موافقم ، گفتم شما بزرگواران ، برادران و خواهران ارزشی نظام بیائید و بشنوید ؛ تصمیم گیری نهائی و تقسیم وظایف بشود ، بعضی فداکاری ها باید بشود ، عده ای موقتا کنار می روند ، < کنار گذاشته می شوند ، تا شکل کودتا طبیعی تر باشد ! >  آن عده ای هم که می آیند ، < کسانی که ناچارند بپذیرند و جای دیگران را بگیرند و برای خودشان دشمن بتراشند . > امیدوارم به آن شکلی که لازم هست به خاطر مصلحت نظام عمل بنمایند !

چاره ای هم غیر از این نیست ، والّا همه می بازیم !

 اکنون اگر آبرو و حیثیتی هست و داریم ؟ باید خرج نظام مقدس مان بشود ؛ انجام موفقیت آمیز این امر ، ضمن انجام وظایف محوله روزانه ، منوط به همکاری همه ما با آقای هاشمی ، که به عنوان مسؤل تمام اختیار این امر هست . < دادن همه اختیارات مربوط به کودتای مصنوعی به هاشمی ، نمی داند که چه خاکی برسرخودش ریخته است ؟ > به آقای رئیس جمهور هم پیش از این گفته شد ، < زیر فرمان و تحت نظر هاشمی باشد ! > با تمام مجموعه زیر نهاد خود با ایشان همکاری کنند . " !

بعد از اینکه خامنه ای مطالب بالا را با مدعوین در آن نشست نیمه خصوصی در میان گذاشته است ؛ نوبت به روباه پیر رژیم آخوندی ، رفسنجانی مکار می رسد که ضمن ارائه توضیحات لازم در مورد طرح پیشنهادی خودش به خامنه ای ؛ چند هندوانه هم او زیر بغل رهبر بگذارد و با این روش سیاستمدارانه ، البته از نوع آخوندی آن ، در جمع بزرگان قبیله مراتب آشتی و هم عقیده بودن با یکدیگر را نزد آنان به نمایش بگذارند . هاشمی هم در مورد طرح پیشنهادی اش به خامنه ای ، برای حاضران در آن نشست توضیحات لازم را می دهد :

" پس از مشورت با مقام معظم رهبری ، من با امر ایشان با دوستان از جمله اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام ، از جمله " السابقون " < ظاهرا منظورش کسانی بوده که سابقه شناخت آنها در ذهن و نزد افرادی که می شنیدند وجود داشته است . > مشاوره های زیادی برای خروج از این بن بست تحمیلی اسکتبار داشتیم . خلاصه اش این بود که می گویم ، نظر رهبری هم بر اکمل و تمام آن است ، در دوران ما و سازندگی < اشاره اش به دوران ریاست جمهوری خودش ، که یکی از آن دو دوره را به نام سازندگی مطرح کرده بود . > دوستانی رسمی و غیر رسمی اعم از آشکار و نهان ( دول خارجی ، محافل مؤثر خارجی ، بنیانگذاران انقلاب 57 که اکنون مقیم خارج بوده و خواهان اصلاح و رفورم در چهارچوب همین قانون اساسی فعلی اند . ) در خارج از کشور داشتیم که گاها در مراحلی و دشواریهائی کمک نظام بوده اند و هستند . < حتما جاسوسان رژیم که در میان ما پراکنده اند ! > بعد از جریانات 88 و مشکلاتی که پیش آمد تماس هائی با آنها داشتیم ، که این اواخر قولهائی به ما داده اند . البته شروطی هم داشتند ، اما منافعشان اقتضی می کند ما باشیم < جمهوری نکبت اسلامی باقی بماند > . ضد انقلاب در حال تشکیل بساطی برانداز ، حول محور اتحاد و آشتی ملی گروههای معاند نظام در چهار چوب شورائی هستند . نفوذهائی هم در محافل و مجامع مخالف ما داشته اند . < قابل توجه هم میهنانی که هر کسی را در جلسات خودشان می پذیرند ! > این دوستان که در فروپاشی بساط شاه ید واحده با ما بودند ؛ این فتنه بزرگ را گزارش کردند ؛ و برای مقابله با عوامل برانداز ، خواستار همکاری با ما شدند ! تماسهائی گرفتیم خرجهای متعارفی شد و مأمورانی فرستادیم . < قسمتی از آن میلیاردهای اختلاس شده را ، دارند برای بقای حکومت عقب مانده و عصر حجری شان هزینه می کنند ! گویا دوستان شان در خارج به این بهانه در حال سرکیسه کردن آقایان هستند ؛ وای به وقتی که دزد به دزد بزند . > !

خوشبختانه کارها در حال انجام است ؛ می توان به کمک آنها < دوستان و جاسوسانی که در خارج از کشور دارند .> این اجماع استکبار و ضد انقلاب را علیه انقلاب خنثی نمود . قرار است این دوستان با تشکیل دادن اتحادی خودی ، در مقابل بساط اتحاد یا شورای ضد انقلاب ، با تماس ها و اقداماتی ، زمینه را برای رفع معضل اتمی ، به شرط لغو کامل تحریمها ، و اینکه امتیازی به نیروهای معاندی که در پی براندازی نظام هستند داده نشود فراهم نمایند . ( لغو غنی سازی ، تعطیل فوردو ، تحویل اورانیوم غنی شده 20 درصدی به خارج )

در داخل نیز تعدادی از نیروهای ارزشی نظام ، < در حد وزرای وزارتخانه ها و سرداران و فرماندهان سپاه ، به جهت تدارک دیدن یک اکیپ دولتی – نظامی برای تأمین نیروهای کودتا کننده > که با بداخلاقی بعضی رنجیده خاطر شوند ؛ < احتمالا منظور از این بعضی ، یا خامنه ای است و یا احمدی نژاد ! >  که قرار شد مدتی جای همدیگر را در نهادهای نظام عوض کنند . مردم از کسانی که قربانی شده اند به عنوان قربانی استقبال کنند ؛ < چرا باید عده ای قربانی بشوند ؟ صد در صد خیال راه انداختن کودتائی مصنوعی را دارند ؛ در سال 88 با آن نمایشات انتخابات و تقلب و ..... مردم و مأموران را به جان یکدیگر انداختند که تا برای راه اندازی این کودتا تمرین کرده باشند . به همین خاطر هم شیخ کوسه مطمئن است که پای مردم به صحنه باز خواهد شد ! > رهبری هم فرمودند مصلحت نظام اقتضای چنین فداکاری هائی را دارد . < مگر رهبر جرئت گفتن غیر از این را هم دارد ؟ > رمز پیروزی امام ید واحده بودن همه نیروها بود . در همه انقلابات هر وقت نقصی یا مشکلی به وجود آمده ؛ بازگشت به ویژگیها و نیروهای صدر انقلاب مفتاح مشکلات بوده است . من در حال تدارک و انجام این امر مهم به کمک رهبر بزرگوارمان و شما عزیزان هستم . و به کمک همه شما نیازمندم . "

می دانید چرا اینها اینقدر کک به تنبانشان افتاده ؟ فکر نکنید موضوع به این سادگی هاست ! تجربه ای که این شیاطین دارند ، مربوط می شود به قبل از انقلاب سیاهی که در سرزمین ما راه انداختند . و مهمترین کمکها از سوی آیت الله جیمی کارتر بود ؛ که تبانی هایش با خمینی دجال موجب شدند ؛ که پادشاه فقید ایران ، جهت جلوگیری از بروز ناامنی برای ملت ، و به خاطر آنکه اغتشاشات داخلی وضعیت مردم را بیشتر به خطر نیندازند ؛ ناچار به ترک نمودن مملکتش شد !

به احتمال زیاد ، رفسنجانی مکار با مطرح کردن چنین سناریوی مزورانه ای ، خامنه ای را متقاعد نموده ، که .... "  آقا بیائید به دشمن رکب بزنیم ، و با یک کودتای دروغین و تصنعی ، آنها را < ایرانیان طرفدار نظام پادشاهی ، و مخالفان راستین این انقلاب سیاه و نفرت انگیز را > گول زده به این پندار اشتباه بیندازیم که .... : " سران نظام خودشان خودشان را از سر راه ما بر خواهند داشت ؛ پس تا مشخص شدن نتیجه این اختلافات میان مسؤلان نظام ، هیچ حرکتی نکنیم که به ضرر ملت ایران تمام بشود ؟ "


روباه کهنه کار و شارلاتان می خواهد با این شیادی ها ، هم ملت درون کشور را بیشتر مرعوب بسازد ؛ هم ایرانیان برونمرزی را از فعالیت منفعل بنماید ؛ هم سر خامنه ای شیره بمالد ؛ و هم پایگاه کنونی خودش را ، از جایگاهی که الان دارد ، ارتقاء بدهد و با جلب رضایت خامنه ای و موافقت ابلهانه رهبر فریب خورده انقلاب !! او را در مقام رهبری ظاهری ابقاء نماید ؛ اما در حقیقت نبض همه کارها و ریش و قیچی تمام مسائل مملکتی در دست خودش باشد ! و تمام مسؤلیت های مقام رهبری را ، از این به بعد هاشمی همچون نایب و معاونی دلسوز < همان صفتی که خامنه ای به او داد ! > مملکت را سر و سامان بدهد ! چه معاونی که از رئیس کاره تر خواهد شد !!

تابستان 2571 آریائی هلند

محترم  مومنی  روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ تیر ۲۲, پنجشنبه

آیا مهمانی بازیهای آقای کوفی عنان نتیجه ای در بر خواهد داشت ؟!


آوردن آقای کوفی عنان دبیرکل سابق سازمان ملل متحد ، بر روی صحنه نمایشات سیاسی ، می تواند چندین منظور را در بر داشته باشد . فقط یکی از آن مقاصد ، ایجاد صلح و آرامش در کشور سوریه ، و بر سر عقل آوردن بشار اسد جنایتکار است !

جلوه های دیگری هم در این آمد و شدهای آقای عنان در منطقه خاورمیانه  وجود دارند ؛ که انعکاس اخبار مربوط به این دیدارها و گفتگوها ، و نتایج  حاصله از آنها در میان صاحبنظران است . اهمیت این دیدارها و پژواک حاصل از آن بدان خاطر است ، که نه تنها در منطقه خاورمیانه ، بلکه در سراسر جهان نیز ، می توانند بازتابهای قابل بحث و پیش بینی  نشده ای را مطرح ساخته و به وجود بیاورند . که تا مدتی طولانی ، عوامل بروز آشوب و بحران در سوریه ، و کشورهائی که منتظر نتیجه نهائی ناآرامی در این کشور می باشند ؛ را بر سر کار بگذارند و ایشان را در یک حالت بلاتکلیفی سرگردان نمایند !

 یکی از کشورهائی که دولتمردانش ، بیش از بقیه نگران رخدادهای آتی در سوریه می باشند ؛ دولتمردان سلطه جو و جنایت پیشه کنونی کشور عزیز خودمان است ؛ که در سیطره دیوان مهیب و ددمنشان خونخوار حکومت اسلامی ، در چنگ آخوندهای جنایتکار اسلام پناه قرار گرفته و توسط این نامردمان اشغال شده است !

مهمترین نتیجه ای که برخی از کارشناسان مسایل سیاسی ، در این باب منتظرند که نصیب ملت ستمدیده ایران بشود ؛ سرنگونی حکومت قصاب و جنایتکار بشار اسد است ؛ که به سرنگونی رژیم منفور اسلامی در ایران خواهد انجامید . اسد یکی از واسطه های مهم جمهوری اسلامی ، در مورد رساندن امکانات مالی و سلاحهای جنگی به دست حزب الله لبنان می باشد . اگر حکومت اسد ساقط بشود ؟ یکی از مهمترین یاران رژیم آخوندی ، از صحنه به بیرون پرتاب گشته و آنان را در تنگنای مشکلات مهمات رسانی به فلسطینی ها قرار خواهد داد !

  مطرح نمودن آقای کوفی عنان ، بر روی صحنه نمایش حزن انگیز آشفتگی در سوریه ، دادن یک امکان سیاسی عمده به ایشان ، برای به نمایش گذاشتن توان سیاسی خودش ، در حل نمودن معضلات بین المللی ، از سوی سازمان ملل متحد   است . مسأله ای که حق اساسی مردم گیتی ، از این سازمان بین المللی است ؛ و آنها انتظار دارند که حل و فصل سریع مشکلاتی که برای کشورهای اعضای سازمان پدید می آیند ؛  با سرعت بیشتری صورت بگیرند ؛ نه آنکه اینقدر به طول بیانجامند و تعداد قربانی های چنین رویدادهائی آمارهای وحشتناکی را به مردم جهان ارائه بدهند . امید مردم صلح طلب دنیا این است ، آن اقدامات که متأسفانه بعضا نمی توانند نتایج مفیدی هم به بار آورند ؛ در کمترین زمان ممکن عملی بشوند تا تکلیف جهانیان را زودتر مشخص بنمایند !

چنانچه به نظرمی رسد ، ظاهرا کنشها و اقدامات آقای بان گی مون ، دبیرکل کنونی این سازمان ، بسیار ضعیف بوده اند و عملکرد ها و تصمیمات وی ، نتوانسته اند دست کم بخشی از مشکلات مطرح در جهان را حل بکنند !

بعید به نظر نمی رسد که یک بار دیگر ، آقای کوفی عنان به جایگاه سابق خودش در سازمان برگردانده بشود ؛ و دوباره به ایفای نقش دبیرکلی آن مشغول گردد . دیدگاههای آقای عنان و نتایجی که از رویدادهای کشورهای مربوط به اعضای سازمان ملل متحد مطرح ساخته بود ؛ نمایانگر میزان بیشتر توانائی های او در این نقش ، نسبت به دبیر کل کنونی سازمان ملل متحد است . از اینرو امکان زیادی وجود دارد ، که حل نمودن موضوع بحرانهای موجود در خاورمیانه ، به ویژه مسأله بحران یک سال و چهار ماهه کشور سوریه ، چنین سوژه ای را بتواند محقق گرداند !

اما ایشان به عنوان فرستاده ویژه سازمان هشدار داده است ؛ که شکست در حل بحران سوریه ، ممکن است نتایج غیر قابل تصوری را در بر داشته باشد !

آقای عنان این سخنان را ، بعد از مذاکره با علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه حکومت اسلامی ، در تهران ابراز داشته است . جمهوری اسلامی مهمترین متحد بشار اسد به شمار می آید ؛ و آقای عنان جهت رایزنی در مورد بحران سوریه به تهران رفته است .

آقای عنان گفت دولت ایران در زمینه تلاشهای وی ، برای رسیدن به نتایجی صلح آمیز در سوریه همکاری کرده است . وی افزوده : " اگر ما تلاش واقعی برای حل صلح آمیز مسائل انجام ندهیم ؟ و اوضاع از دست خارج شده و به منطقه سرایت بکند ، ممکن است نتایجی را به بار بیاورد ، که هیچیک از ما تصور آن را هم نمی کنیم . " !

آقای عنان یک روز قبل از مذاکره با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در تهران ، در دمشق با بشار اسد ملاقات داشته ، و آن دیدار را مثبت و سازنده توصیف کرده است ؛ وی گفته در باره رویکردی ، با اسد توافق کرده که بعدا آن را با اپوزیسیون در میان خواهد گذاشت . این چه رویکردی است که نباید از آن چیزی دانست چیست ؟!

آقای کوفی عنان ، باری دیگر بر توقف خشونت ها و ایجاد گفتگوی سیاسی تأکید کرده است . وی پیشتر در ماه آوریل که این طرح را مطرح ساخت نیز ، این نکته را تأکید نموده بود . و این در حالی است که سخنگوی وزارت امور خارجه سوریه ، < جهاد المقدسی > در صفحه توئیتر خود نوشته : " در هر دو دیدار ، ما به عنان در مورد تعهد سوریه در اجرای طرح شش ماده ای او اطمینان داده ایم . و امیدواریم که طرف مقابل هم چنین تعهدی را داشته باشد . " !

بشار اسد هم گفته ، ادامه حمایت سیاسی آمریکا از تروریستها ، طرح صلح عنان را ناکارآمد ساخته است ؛ وی در یک مصاحبه تلویزیونی ، عربستان سعودی ، قطر ، ترکیه و ایالات متحده آمریکا را ، به حمایت تسلیحاتی و تدارکاتی از مخالفان حکومت دمشق متهم کرده است . اسد در مصاحبه با شبکه آلمانی " آ ، آر ، دی " گفته ، می دانیم که عنان با موانع بی شماری مواجه است ؛ اما نباید گذاشت که طرح صلح او شکست بخورد !

اسد که در طول 16 ماه گذشته ، با سرکوب نمودن خونین مردم سوریه ، و کشتار 17هزار انسان بی گناه در کشورش ، پرونده سیاهی برای خودش در صفحات تاریخ بشری باز نموده ؛ مدعی است که تمایل دارد تا طرح صلح عنان تحقق بیابد ؛ ولی او اولین مانعی که بر سر راه عنان برای به نتیجه رسیدن طرحش وجود دارد را ، ارسال کمکهای مالی و تسلیحاتی بعضی از کشورها برای تروریست ها دانسته ، و با وقاحت بسیار انقلابیون سوریه را تروریست نامیده است !

ملاقات های سه روز پیاپی آقای عنان با اسد در سوریه ، صالحی در تهران ، و نیز المالکی در عراق ، بخشی از تلاشهای بین المللی او ، به عنوان میانجی جهت یافتن راه حل سیاسی ، و پایان دادن به خشونت های شانزده ماهه در سوریه است . اما تمرکز این فعالیت ها توسط آقای عنان ، بیشتر در ارتباط با حکومت اسلامی است ؛ که باید ارسال امکانات تسلیحاتی برای رفیق شفیقش بشار اسد در سوریه را متوقف بکند . اگر عنان بتواند جلوی تکذیب کردنهای جمهوری اسلامی ، برای حمایت هائی که از اسد جنایتکار می کند را بگیرد ؟ و نیز به آنها بقبولاند تا بپذیرند ، که دست از تکرار اشتباهات خودشان ، در رابطه با ارسال مستمر این کمکها به دولت سوریه بردارند ؛ خواهد توانست باری دیگر ، همه دنیا و اعضای سازمان ملل متحد را متقاعد بکند ؛ که توان لازم برای بهتر اداره نمودن سازمان متبوعش را به عنوان دبیرکلی آن دارد ؛ و متعاقب برکنار ساختن اسد از قدرت ، درباره جنایات جمهوری اسلامی در ایران هم خواهد توانست نقش مؤثری داشته باشد ! به شرط آن که هیچگونه زد وبند سیاسی در این گفتگوها با مقامات حکومت اسلامی به وجود نیامده باشد ؛ و تحقق تئوری سرنگونی حکومت های اسد در سوریه ، و خامنه ای درایران ، به دست ملت های رشید و شریف این دو کشور به انجام برسند !

تابستان 2571 آریائی هلند

محترم  مومنی روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه

جایگزین کردن کراوات با عمامه ! این دیگر تکرار تاریخ نیست بلکه ....!



این دیگر تکرار تاریخ نیست ، بلکه ادامه یک شروع از جابجا کردن مهره های سیاسی ، برای آفرینش حکومت های دست نشانده آمریکا در منطقه خاورمیانه و بقیه نقاط دنیا است !
در دور دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی ، شواهدی از سخنان و دستورات میانه رو آسای وی ، در مورد دادن برخی از آزادیهای نسبی اجتماعی به مردم ، از یک حقیقت پوشیده شده در ابهام نشانه های آشکاری را داشت !
یکی از نشانه ها ، اشاره کنایه آمیزی بود از آن حقیقت پوشیده در ابهام ، که خاتمی آخرین رئیس جمهور معمم جمهوری اسلامی خواهد بود !
سران رژیم دریافته بودند ، که مردم از این نوع حاکمیت ( حکومت نعلین و عبا و عمامه ) خسته شده اند ؛ و شاید هم آخوند خامنه ای ، ولی فقیه دست نشانده ایالات متحده آمریکا ، از اربابش حکم قطعی و دستور اکید دریافت کرده بود ؛ که برای حفظ حکومت ننگین آخوندی در ایران ، ( که اساسی ترین خواسته ایالات متحده آمریکاست ) ؛ از آن پس هیچ آخوندی بر مسند ریاست جمهوری قرار نگیرد ؛ و حکومت استبدادی اسلامی باید با روی کار آمدن افراد سویل و کت شلواری ادامه بیابد !
چنین شد که با آن حیله های مزورانه ، و انجام گرفتن آن تقلب های کتمان نکردنی ، شیخ هائی مانند هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی ، از بالای لیست کاندیداهای دوره نهم ریاست جمهوری ، به ته لیست تنزل یافتند و احمدی نژاد کت شلواری ، از آخر آن لیست به بالا آمد و جای آنان را گرفت ؛ و در آن دوره برنده انتخابات هم شد !

البته او کراواتی نیست ، اما به قول یک ضرب المثل آذری " اللهّم بیربیر " که معنای تقریبی و لغوی این تمثیل می گوید " خدا ، یکی یکی = آسیاب به نوبت است ! " یعنی کمی صبر داشته باشید ، بالاخره عموسام یکی از همان فراریانی را که خودشان با تمهیدات سیاسی خویش ، به عنوان مخالفان رژیم در ایران و سایر نقاط جهان به شهرت رساندند ؛ و پس از درگیری های نمایشی آنها با آخوندهای حاکم ، به زندان افتادن و به اصطلاح شکنجه شدن و گاها اعتصاب غذای طولانی نمودن را ، به سادگی نوشیدن یک لیوان آب به کشورشان آوردند ؛ تا برای روز مبادا در آب نمک سیاسی خودشان بخوابانند ! فکل کراواتی کردنشان هم برای ارباب کاری ندارد ، سپس به عنوان یکی از آنها را به عنوان فرد شایسته و مناسب برای اداره امور ایران ، برخواهند گزید و هدف تیره شان را به مرحله اجرا خواهند گذاشت !
مثلا همین چند روز گذشته ، یکی از سرداران معروف در میان نظامیان سوریه را ، که دوست و همکلاسی سابق بشار اسد و فرمانده گارد ریاست جمهوری او هم بوده است ؛ یکباره به صف مخالفان اسد می پیوندد و فوری به خارج از سوریه نیز می گریزد !
اسد با همه گردنکشی هائی که می کند رفتنی است ، همانطوری که حسنی مبارک و قذافی و صدام و ...... رفتند ! اما ناگهان فرمانده فراری آقای < مونوف طلاس > ، با دبدبه و کبکبه و سلام و صلوات ، به سوریه باز گردانده خواهد شد ؛ تا در مسند ریاست جمهوری کشور سوریه جایگزین دوست صمیمی اش بشار اسد بشود !!
آمریکا برای ایجاد چنین تنشهای حکومتی در منطقه ، نیاز به قرار دادن دو دشمن ظاهری در مقابل یکدیگر را داشت ، که حضور این دو دشمن امنیت منطقه را به خطر بیندازد ! آنگاه نظامیان خودش را بنا بر درخواست دیگر کشورهای منطقه ، به این بخش از کره خاکی اعزام بکند و ناظر حضور صلح و امنیت در میان کشورهای خاورمیانه باشد !
از قبل کشور کوچک اسرائیل را با دادن امکانات وسیع هسته ای ، دارای دویست کلاهک اتمی نمود ؛ بعد دشمن ظاهری اسرائیل جمهوری اسلامی در حال اتمی شدن را ، همچون شاخ گاو در مقابل اسرائیلی ها گذاشت و آنها را به جان هم انداخت !
آرام آرام ، موضوع وحشت ساکنان حوزه خلیج پارس و بقیه کشورهای منطقه ، از امکان بروز یک جنگ اتمی خطرناک میان ایران و اسرائیل را ، موضوع پر اهمیتی جلوه داد و به آنان ( کشورهای امیر نشین منطقه و ..... ) وعده حل کردن این معضل منطقه ای را داد !
البته از آنجائی که " بی مایه ، فتیرآیه " ، برای آنکه به این خمیر سیاسی به اندازه کافی مایه بزند تا خوب از کار در بیاید ؛ شیخهای ترسیده از درگیری اسرائیل و ایران را ، و نیز وحشت نمودگان از حملات احتمالی اتمی جمهوری اسلامی به سرزمین شان را ، سرکیسه نمود و تا جائی که توانست ، به آنها سلاح و کشتی و هواپیمای جنگی فروخت !
آمریکا ، بخش مقدماتی سیاست های گام به گام خودش را ، که به وجود آوردن تغییرات چشمگیر در آسیا و اروپای شرقی و حوزه خلیج پارس بود را ، به راحتی با حذف حکومت پادشاهی پهلوی در ایران ، و روی کار آوردن جمهوری منحوس اسلامی به جای آن ، و نیز سرنگون ساختن و فرو پاشیدن حزب کمونیست شوروی سوسیالیستی در روسیه با موفقیت و بدون زحمت زیاد به انجام رسانده است !

 در ادامه این تغییرات ، می بایست بعد از خارج نمودن پادشاه فقید از ایران ، و نیز گورباچوف رئیس جمهوری کشور روسیه از صحنه های سیاست در این خطه از کره زمین ، همچنین با سرنگون نمودن حکومت های طولانی در قدرت مانده عراق و مصر و لیبی ، و جایگزین کردن افراد مورد اعتماد و حمایت خودش به جای رؤسای قبلی این حکومتها ، می رود تا مرحله پایانی نقشه های سیاستمدارانش را به مرحله اجرا بگذارد !
جهت تحقق این امر ، لازم است که چهره جهان را از حضور افراد متحجر ، خرافاتی و فناتیک سیاسی بپیراید ؛ و برای فریب دادن ملت های این کشورها ، به جای آنان افراد به ظاهر مدرن تر و باسوادتر را جایگزین بنماید !
از اینرو ، پیشاپیش چند چهره سیاسی را ، هم برای آموزش دادن به آنها ، و هم جهت تربیت کردن آنها به عنوان نوکران و دست نشاندگان آمریکا در سراسر گیتی ، سرمایه گذاری های لازم را به انجام برساند !
شایعات پراکنده شده در جهان ، مربوط به رقابت های سیاسی و نظامی و توانمندی های علمی کشورهای چین و روسیه با ایالات متحده آمریکا ، تئوریهائی بودند که سیاستمداران خودشان در دنیا رواج دادند ؛ تا از این رهگذر سرپوش نا مشهودی بر روی پیشرفت های مقاصد سیاسی خودشان در همه زمینه ها در دنیا بگذارند !
آنهائی که هزاران بار در مطالبی که ارائه می دادند ؛ و در بیان عقاید سیاسی خودشان به شهریار ایران خرده می گرفتند که چرا خودشان را برای دستیابی به حق مسلم خویش ، با سیاستمداران کشور ایالات متحده آمریکا همآهنگ نمی کنند ؟ بهتر است از این به بعد لطفا خفه بشوند و بگذارند تا شاهنشاه میهن پرست میهنمان ، همانگونه که تا به حال سنجیده و هوشمندانه عمل نموده اند و به یاوه های دیگران توجه نکرده اند ؛ خودشان با پشتیبانی ملت شاهدوست ایرانزمین ، ایران از سلطه نوکران آمریکا و عروسکهای خیمه شب بازی عموسام سیاس نجات بدهند !
تابستان 2571 آریائی
محترم مومنی روحی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed