۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

حضرات نشسته در پشت ايميل آزادی ايران

هيچ معلوم هست حرف حساب شما چيست؟؟
شما حتا «گفتار نيک؛ پندار نيک، کردارنيک» را تمسخر گرفته و آنرا از هر نوشته و گفتاری منع میکنيد ولی در پی تشکيل کنگره ملی ايرانيان هستيد در حاليکه «ملی» را هم تخطئه میکنيد و درحاليکه میخواهيد «کنگره ملی ايرانيان» تشکيل بدهيد ولی با طيف بزرگی از مردم به دليل همين بخش از نوشته خود دشمنی ديرينه و کينه توزانه داريد.
نوشته ايد:
((4- مبارزات يکصدسال گذشته بخاطر هويت ملی نبوده، بلکه برای استقرار آزادی و گذار از سنت به مدرنيته بوده است.
 5- مبارزات بيش از يکصدساله آزاديخواهان، در مبارزه با پادشاهان وقت بوده، وپادشاهان در تقابل با خواست آزاديخواهان بوده اند.
6- تعيين روش مبارزاتی بعهده شورای رهبری است))

اصلا میفهميد مفهوم نوشته شما چيست؟؟
گذشته از آن عباس فخرآور اين جرثومه فساد و جاسوسی برای بيگانه اعتباری دارد که شما به او اشاره و استناد بکنيد؟؟

شما کی هستيد که برای مردم تعيين تکليف بکنيد؟؟

مبارزات يکصد ساله مردم به استناد گفته «ستارخان» به نماينده بلشويک های بالای سنگرش بخاطر هويت ملی بوده است و هست. او در پاسخ نماينده روس که میخواست بيرق جرثومه های توده ای و وابسته به روس را بالای سنگرش نصب کند پاسخ داد، «من میخواهم هفتادو دوملت زير بيرق ايران (من) باشندو تو ميخواهی من زير بيرق تو بروم» اين پاسداری از هويت ملی است. اين خواست مدرنيته به تنهایی نيست.

شما که عربده ـتشکيل کنگره ملی ايرانيان- را میکشيد پس چرا هنوز نخورده «استفراغ» می کنيد و حاضر نيستيد در اين به اصطلاح «کنگره ملی» تان، رنگ طرفداران نظام پادشاهی که جمعيت آنان بيشتر از شما است را بپذيريد و در ماده 5 نوشته خود با آن خط و نشان کشيده ايد؟؟  شما چکاره مردم هستيد که پيش از کنار هم گرد آمدن تعين تکليف کنيد.

اين دکان و دستگاه را جمع کنيد.

نمی بينيد اين کنگره بازی ها،  و کثافت کاری ها چه افتضاحی روی ميزها گذاشته و چطور بيگانه ها از اين بازی های مسخره امثال شما ها بهره جسته و همه مردم ايران را دور می زنند و با آخوند به توافق و لاس زدن سياسی میپردازند تا به آنجا که حقوق مسلم مردم پايمال می شود.

شرم کنيد و از تاريخ و لااقل گذشت 35 سال مسخره بازی بنام «مبارزه» دست برداريد.

در آخر نوشته ايد «پاينده ايران» پاينده کدام ايران؟؟  ايرانی که امثال فخرآور ها به نئوکان ها فروخته اند؟ يا ايرانی که مجاهد ضد خلقی به صدام حسين، و به آمريکا و روس و تروتسکی و امام حسين و علی و محمد فروخته و لچک به سرش کرده است و در پاريس عزاداری وزنجيرزنی عاشورا راه می اندازد؟؟  آن توده ای که امروز با وجود نابود شدن دکان و دستگاه کومونيسم هنوز عربده های بی مصرف «تروتسکی» را میکشد؟؟ با آن دسته از کومونيست ها که بين خودشان 12 شقه شده اند و ايران را نمی شناسند و دنبال «جهان وطنی» هستند؟؟

برداشت از یک ایمیل رسیده .
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

جنگ کریمه و پیامدهای احتمالی مثبت آن برای ایران !



شکی نیست که اشغال کریمه از سوی پوتین نقطه ی عطفی است در روابط میان روسیه و غرب. روسیه می داند که هر گونه عقب نشینی در برابر غرب، غرب را در پیشروی جری تر می کند؛ غرب، همانطور که در مقاله ی پیشین گفتیم، به چیزی جز کنترل کامل گذرگاه های انرژیکی جهان خرسند نمی شود.
تاریخ سیاست جهان تاریخ نبردها بر سر منابع است؛ گاهی این منابع، طلا و نیروی انسانی بودند، گاهی زمین و منابع کشاورزی، امروز منابع گاز و نفت هستند و بی میانجی پس از نبرد کنونی، نبرد بر سر منابع آبی آغاز خواهد شد که در آن تاجیکستان با منابع گسترده ی آبی اش نقشی بزرگ بازی خواهد کرد.

روسیه، در شرایطی قرار دارد که یا باید بایستد، و یا غرب او را تا بدانجا در برف ها عقب خواهد راند که هر گونه اهمیت استراتژیک خود را از دست بدهد. کریمه برای روسیه، از سوریه نیز با اهمیت تر است؛ از دست دادن کریمه، چیزی جز آغاز مرگ روسیه نخواهد بود و از همین روست که واکنش مسکو به سقوط اجباری یانوکویج، که از سوی غرب با زیر پا گذاشتن تمامی قراردادهای فی ما بین رخ داد، یک واکنش قابل فهم از سوی قدرتی است که نمی خواهد برده ی حلقه به گوش غرب باشد.
غرب چه واکنشی می تواند نشان دهد؟ در حقیقت، اگر جنگی تمام عیار را نخواهد، در کوتاه مدت هیچ چیز. اوکرائین ورشکسته است، در خزانه ی دولت 316 هزار یورو بیش تر نمانده است! و این در حالی ست که چین، صورت حسابی 3 میلیاردی را بر میز نهاده است و گاز پروم، صورت حسابی 1.1 میلیاردی را. نه اروپا و نه آمریکا، توان این رویاروئی اقتصادی را ندارند. همین گونه پیش برود در همان میدان کی یف فاشیست ها دمکرات ها را خواهند خورد و دمکرات ها فاشیست ها را. از سوی دیگر، حمص هنوز در دست اسد است، ایران هنوز رام نشده است و به عبارت دیگر، غرب هنوز گزینه ای برای گاز روسیه پیدا نکرده است و این درست همان نقطه ای است که ایران می تواند از موضع قدرت وارد بازی شود.

مهم ترین برگ برنده ی ایران، در این نبرد معین، منابع گازی اند: رساندن گاز به اروپا، امری که تا امروز هم اعراب، هم روس ها، و هم آمریکائی ها با آن مخالفت می کردند، می تواند تعیین کننده ی کل نبردی باشد که میان غرب و روسیه درگرفته است. روسیه، در همه ی تحریم های مضحک شورای امنیت علیه تهران همکاری کرد؛ به عبارت دیگر، تنگنای اقتصادی ای که امروز ما در آن به سر می بریم، به همان اندازه دست پخت روس ها و چینی هاست که آمریکائی ها.
با داغ شدن نبرد میان روسیه و غرب، که یک نبرد حیاتی است، امروز دریچه ای نوین بر روی ما گشوده شده است: تامین انرژی اروپا و کاهش وابستگی انرژیکی اروپا از روسیه.
نباید فراموش کنیم که غرب با روسیه در سوریه نیز سرشاخ شده است؛ و همزمان، این احتمال نزدیک به یقین هست که پوتین غرب را در قلب اش مورد هدف قرار دهد: عربستان و قطر.
تا به امروز این غرب بوده است که گروه های تروریستی را در سراسر جهان گسترده و در راستای اهداف خود مورد بهره برداری قرار داده است؛ امروز اما گام به سوی فضائی برمی داریم که طرف مقابل نیز اقدام های مشابهی را انجام دهد. پوتین اخطار کرده بود که نقشه ی جغرافیای اعراب را تغییر خواهد داد. اگر امروز این کار را نکند، پس کی؟
نتیجه آن که: داغ شدن زمین زیر پای سعودی ها و نا امنی در قطر و بحرین، غرب را وادار می کند که بطور جدی ایران را به عنوان مطمئن ترین منبع تامین انرژی خود در نظر گیرد.
بازی کردن در این شطرنج پیچیده، که بدون نا امنی در عربستان و قطر اطمینانی از پیروزی آن نخواهیم داشت، سرنوشت میهن ما را رقم خواهد زد. آیا در تهران بازگیرانی هستند که از پس این پارتی برآیند؟
از کیخسرو آرش گرگین .
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed