۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

چه کسانی بر سر سفره مردم ایران نشسته اند ؟



از  محترم مومنی روحی 

زمانی که هیچ کسی در دنیا چیزی به عنوان مهمانی دادن و پذیرائی کردن را نمی دانست ؛ مردمان ایرانزمین از درویش تا دولتمند ، به میهمان نوازی شهره بودند . از چوپانی که سحرگاه هنگام خارج شدن از خانه اش در روستا ، کمی نان و پنیر برای ناهارش همراه خویش به صحرا می برد ؛ تا تاجری که در هجره اش در بازار ، همه روزه لذیذ ترین ناهارها را ، از بهترین رستورانهای نزدیک هجره اش برایش می آوردند ؛ حاضربودند آنچه را که برای خوردن داشتند با دیگران تقسیم کرده و با مردم دیگر مصرف بکنند .
ولی در این دوره از عمر میهنمان ، مردمان ایران در چنان شرایط بدی اسیر شده اند ؛ که مرد بیکار در خانه بچه داری می کند ؛ تا همسر جوانش برای تأمین هزینه خانه ، نجابت و پاکدامنی خودش را به حراج بگذارد ! پدر معتاد کنار بساط اعتیادش چرت می زند ؛ پسر کوچک و نابالغش ، در خرابه های شهر به جمع آوری شکسته های آهن آلات و چدن ، و یا لوازم پلاستیکی دور انداخته شده می پردازد ؛ تا اواخر روز ، گاریچه ای را که با آن آشغالهای جمع آوری شده انباشته است ؛ با هزار بدبختی و سختی ، با همان جثه کوچکش در خیابانها و کوچه های شهر با خودش بکشد و تا خارج از شهر نزد کارگاه های ریخته گری و امثال اینها ببرد و بفروشد . شاید از این طریق پر رنج و محنت ، بتواند مبلغی پول به دست مادر بیچاره اش برساند ؛ که او به وسیله آن شام و ناهاری ساده را برای خانواده اش تدارک ببیند !
در صورتی که غیر از زحمات جسمانی برای این گونه از کودکان ، صدها خطر روانی هم ایشان را تهدید می کند . پسرکان نوباوه زیبا و ظریف ، که نامردان روزگار که در محیط اطرافشان حضور دارند ؛ با کمال تأسف تعدادشان هم زیادتر شده است ؛ به بهانه های گوناگون از این کودکان معصوم سوء استفاده های جسمی و  جنسی هم می کنند ؛ و لطمات روحی شدیدی را به این بی نوایان وارد می آورند . شرم و ننگ بر توی پدر ، که با افسون و نیرنگ حاکمان کنونی کشورت ، خودت را به دام اعتیاد انداخته ای ، و تن لشت را در خانه ولو کرده ای ، و زن و فرزندانت را به این پیسی و رنج و زحمت گرفتار ساخته ای !
یعنی همان کاری را می کنی ، که جمهوری منفور اسلامی ، حاکمیت فاسد و جنایتکار کنونی در سرزمینت ، به طور عمد برایت به وجود آورده ، تا تو را از حمیت مردانگی و غیرت انسانی ات ساقط بکند . سپس خودش با خیال راحت همه دارائی تو و امثال تو در میهنت را ، به تاراج ببرد و خویشتن را فربه تر هم بسازد !
 آیا سزاوار است که از پول همین ملت زجر کشیده ایرانی ، به دبیرکل سازمان ملل متحد ، به آقای بان کی مون ، از سوی رهبر قدرت پرست این انقلاب لعنتی ، و دیگر مسؤلان این رژیم خودکامه ، قالیچه ابریشمی با بافت تصویری از شمایل بان کی مون را هدیه بدهند ؟ در حالی که به وضوح حالت باج داده شدن آن اثر هنری ایران به او کاملا مشخص و آشکار است ؟
البته از قبل قول دادن چنین هدایائی ، و گرداندن ایشان در همه ایران ، و بهترین پذیرائی ها را به او و دیگر شرکت کنندگان در اجلاس جنبش غیر متعهد ها ، که با هزینه های میلیاردی در تهران برگزار می گردد را داده بوده اند . چون اگر با این وعده ها میهمانهای اجلاس را دعوت نمی کردند ؟ همین سی درصد نیز پاسخ مثبت به دعوت آخوندها را نمی دادند و نمی پذیرفتند که در این نشست ها حضوربیابند !
تا به حال این اندیشه در میان ما رواج داشت ، که ملتی هستیم ساده انگار و زودباور ، ولی انگار این دو صفت نه چندان خوب ، بلکه بد و زیانبار ، در میان نسل بشر در این گیتی گستردگی فراوانی را یافته است . فردی که از طریق مراجع قانونی بین المللی ، حکم دستگیری اش به همه جهان صادر گردیده است ؛ به راحتی در این اجلاس حاضور می یابد ؛ و در میان جمعی که یکی از آنان دبیرکل سازمان ملل متحد نیز هست می نشیند ؛ و همگی شان به خاطر نمی آورند ، که این فرد ( عمر البشیر ) باید طبق آن حکم ، در هر کجای دنیا که دیده ببشود ، دستگیر شده و به مراکز مربوطه تحویل داده بشود !
این یعنی چه ؟ یعنی خودشان قانون می گذارند و خودشان هم به نفی قانون خویش می پردازند . اگر غیر از این بود ؟ چرا نباید در این اجلاس ، نه فقط ازحضور او جلوگیری می نمودند ؛ بلکه فورا دستور دستگیری وی را صادر نموده و به مرحله اجرا هم می گذاشتند !
" چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرام است . " ! حتی اگر دلیل بسیار موجهی هم وجود داشته باشد ؛ هزینه کردن میلیاردها تومان جهت برگزاری این اجلاس چه چیزی را به اثبات می رساند ؟ قرار دادن عکس دو سه متری خامنه ای جنایتکار در سالن برگزاری این نشست چه معنائی خواهد داشت ؟ منفی بافانی که به برگزاری جشن بزرگ دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی در ایران ، که به همت و دستور پادشاه فقید در تخت جمشید برگزار گردید انتقاد می کنند ؛ باید با دیدن این عکس چند متری جلاد جمهوری اسلامی در این اجلاس ، از رفتار و گفتار خودشان نسبت به محمدرضاشاه پهلوی خجالت بکشند !
در آن جشن بزرگ ملی ، که هدف اصلی پادشاه ایران ، نشان دادن عظمت باستانی سرزمین ما به سران سایر ملل جهان بود ؛ کسی به یاد نمی آورد ، که چنین عکس بزرگی از محمدرضا شاه پهلوی روانشاد درهیچ کجای تخت جمشید ، به دیواری آویخته بوده ، و یا در محل برپائی آن جشن ، در معرض دید مدعوین قرار داده باشد !
آخوند یک لا قبای دیروز ، و میلیاردر صاحب جلال امروز ، به جائی رسیده که عکس چند متری اش را ، در انظار سران دیگر ملل دنیا می گذارد ؛ اما با آن عمامه دومنی که بر سرگذاشته است ، یک جو عقل ندارد که در یک مجمع عمومی ، به طور چنین علنی که در گفتارش وجود داشت ؛ ابلهانه به کشورهایئ که تا به حال پرخاش می کرده اند ؛ در انظار هم ترازان خودشان ، بخصوص نزد دبیرکل سازمان ملل متحد به بدگوئی کردن از آنان برخیزد ؛ و همان سخنان قبلی را ، که سی سال است خطاب به اسرائیل و آمریکا می گویند تکرار بکند !
شاید هم خیالش از بابت بان کی مون آسوده بوده ، که با دادن آن هدیه بی نظیر و بسیار گرانبها ، که قبلا به آقای دبیرکل سازمان ملل متحد قولش را داده و او را خریده بوده اند ؛ با خیالی راحت هر چه که دل تنگش می خواسته را گفت و از خوان گسترده ملت در عذاب نشسته ایران ، که خودشان سفره اش خالی شده ، شکم یک مشت مفت خور بی خاصیت و کم ارزش را پر می کنند . از دارائی ملت ایران سوء استفاده می نمایند ، که خودشان را حاتم طائی جلوه بدهند !
تابستان 2571 آریائی

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed